الگوهای هارمونیک قیمت الگوهایی هستند که با استفاده از اعداد فیبوناچی، برای تعیین نقاط عطف دقیق، از سایز الگوهای هندسی قیمت پیشرفته ترند. برخلاف متودهای معاملاتی متداول تر، معامله براساس این الگوها سعی در پیش بینی حرکت های قیمت در آینده دارد. در این درس با طرح چند مثال نحوه ی استفاده از این الگوها را در معاملات بازار فارکس یاد می گیرید.
نکات کلیدی الگوهای هارمونیک فارکس
معامله بر اساس این الگوها به این ایده اشاره دارد که روندها پدیده هایی هارمونیک هستند؛ به این معنی که می توانند به امواج کوچک تر یا بزرگ تر تقسیم شوند و از همین رو می توان با استفاده از آن ها جهت قیمت را پیش بینی کرد. معامله بر اساس این الگوها مبتنی بر اعداد فیبوناچی است که از 0 و 1 آغاز می شوند و عدد بعدی از مجموع دو عدد قبل ساخته می شود:
0, 1, 1, 2, 3, 5, 8, 13, 21, 34, 55, 89, 144, etc.
ما می توانیم این دنباله ی اعداد را به نسبت هایی تقسیم کنیم که سرنخ هایی فراهم می کنند که سمت حرکت بازار فارکس را مشخص می کند. گارتلی، خفاش و خرچنگ متداول ترین الگوهای هارمونیک هستند که در تحلیل تکنیکال، در اختیار معامله گران فارکس قرار گرفته است.
هندسه و اعداد فیبوناچی
معاملات مبتنی بر الگوهای هارمونیک، الگوها و ریاضیات را ترکیب می کند و به روشی دقیق براساس این پیش فرض که الگوها خود را تکرار می کنند، می رسد. در ریشه ی این روش، نسبت اولیه یا برخی مشتقات آن (0.618 و 1.618) قرار دارند. نسبت های تکمیل کننده شامل: 0.382, 0.50, 1.41, 2.0, 2.24, 2.618, 3.14 و 3.618 هستند. نسبت اولیه تقریباً در کلیه ی ساختارها و وقایع طبیعی و محیطی یافت می شوند. این نسبت همچنین در ساختارهای طراحی شده توسط بشر نیز وجود دارند. از آن جا که این الگو در طبیعت و جامعه نیز تکرار می شود، ما این نسبت را در بازار فارکس نیز می بینیم.
با پیدا کردن الگوهایی که طول و اندازه های مختلفی دارند، معامله گر می تواند نسبت های فیبوناچی را برروی الگوها اعمال کند و برای پیش بینی تحرکات آینده تلاش کند. این روش معاملاتی تا حد زیادی به اسکات کارنی نسبت داده می شود؛ گرچه دیگرانی نیز بوده اند که در پیدا کردن سطوح و الگوهای مختلف همکاری داشته اند و باعث افزایش کارآیی آن ها شده اند.
مسائلی در خصوص الگوهای هارمونیک
این الگوها بسیار دقیق هستند. معامله گرها برای تعیین نقاط معکوس دقیق نیاز دارند که این الگوها تحرکات بزرگ و قوی را نشان دهند. آن ها ممکن است الگویی ببینند که کاملاً شبیه یک الگوی هارمونیک است اما سطوح فیبوناچی با آن ها هم تراز نیستند. بنابراین، این الگو از لحاظ هماهنگی با سایر اجزای معامله، قابل اعتماد نیست. این می تواند یک مزیت باشد؛ زیرا باعث می شود معامله گر صبر کند تا پوزیشن مناسب تری برای ورود به بازار فارکس پیدا کند.
الگوهای هارمونیک می توانند اندازه گیری کنند که تحرکات فعلی تا چه زمانی ادامه پیدا می کند اما همچنین می توانند عایق نقاط معکوس نیز باشند. این خطر زمانی اتفاق می افتد که معامله گر در ناحیه ی معکوس پوزیشنی انتخاب می کند و الگو شکست می خورد. وقتی این اتفاق رخ می دهد، معامله گر در پوزیشنی گرفتار می شود که روند کاملاً برخلاف آن حرکت می کند. بنابراین، دقیقاً مانند هر استراتژی دیگری، در استراستژی این الگوها نیز باید به مدیریت ریسک توجه ویژه داشته باشیم.
بسیار مهم است که به یاد داشته باشید الگوها می توانند درون الگوهای دیگر وجود داشته باشند و حتی ممکن است الگوهای غیر هارمونیک در بتن الگوهای هارمونیک باشند. این موضوع به اثربخشی هارمونیک ها کمک می کند و نقاط ورود و خروج معامله گر را ارتقا می دهد. در این موج هارمونیک نیز می توان یک موج دیگر دید. قیمت ها دائماً در حال تغییر هستند. بنابراین، بهتر است به تصویر بزرگ تر بازار فارکس که در بازه های زمانی بلندتر واضح تر است توجه کنیم. ماهیت فراکتال بازار فارکس، این نظریه را از کوچک ترین بازه های زمانی تا بزرگ ترین آن ها امکان پذیر می کند.
برای استفاده از این روش، معامله گر از پلتفرم نموداری استفاده می کند که امکان ترسیم چندین سطح فیبوناچی ریتریسمنت برای اندازه گیری هر موج را به اون می دهد.
انواع مختلف الگوهای هارمونیک
مجموعه ای از این الگوها وجود دارد اما چهار نمونه از این الگوها، از سایر نمونه های آن متداول تر هستند. الگوهای گارتلی، پروانه، خفاش و خرچنگ از متداول ترین الگوهای هارمونیک هستند. امروز به الگوی گارتلی و پروانه می پردازیم و در درس های بعدی به سراغ خفاش و خرچنگ می رویم.
الگوی گارتلی
الگوی گارتلی در ابتدا توسط اچ. ام. گارتلی و در کتابی به نام «سود در بازار سهام» و پس از آن، سطوح فیبوناچی توسط اسکات کارنی در کتاب «معامله گر هارمونیک» منتشر شدند. با گذر زمان، معامله گران دیگری نسبت های مختلفی را ارائه داده اند. در صورت لزوم، به برخی از این نسبت ها نیز اشاره می کنیم.
الگوی گارتلی صعودی و نزولی
الگوی صعودی غالباً در ابتدای یک روند رخ می دهد و نشانه ی این امر است که امواج اصلاحی در حال خاتمه هستند و یک حرکت صعودی در ادامه ی نقطه ی D اتفاق می افتد. همه ی الگوها می توانند در بتن یک روند یا دامنه ی گسترده تر قرار داشته باشند و معامله گران باید نسبت به این موضوع آگاهی داشته باشند.
ممکن است فکر کنید این اطلاعات را باید چگونه هضم کنیم و به خاطر بسپاریم اما راه خواندن نمودار جمع آوری و تمرین این اطلاعات است. از مثال صعودی استفاده می کنیم. قیمت تا نقطه ی A بالا رفته، سپس اصلاح شده و نقطه ی B، 0.618 ریتریسمنت موج A است. قیمت سپس توسط BC بالا می رود که ریتریسمنت 0.382 تا 0.886 AB است. حرکت بعدی توسط CD انجام می شود که اکستنشن 1.13 تا 1.618 AB است. نقطه ی D ریتریسمنت 0.786 XA است. بسیاری از معامله گران به دنبال CD هستند که 1.27 تا 1.618 AB را گسترش دهد.
نقطه ی D به عنوان ناحیه ی معکوس بالقوه در نظر گرفته می شود. این ناحیه، جایی است که می توان وارد پوزیشن های بلند شد؛ اگرچه بهتر است منتظر تأیید افزایش قیمت بمانیم. توقف ضرر نیز نباید خیلی دورتر از زیر ورود باشد؛ با این حال، در مطالب بعدی تاکتیک های توقف ضرر را بیشتر بررسی خواهیم کرد.
در الگوی گارتلی نزولی، می توانید نزدیک D پوزیشن کوتاه باز کنید و توقف ضرر را کمی بالاتر تنظیم کنید.
الگوی پروانه
الگوی پروانه از آن جایی با الگوی گارتلی فرق می کند که در آن، نقطه ی D از X بالاتر است.
الگوی پروانه صعودی و نزولی
در این قسمت، به الگوی پروانه نزولی می پردازیم. قیمت به نقطه ی A کاهش می یابد. موج صعودی AB ریتریسمنت 0.786 خط XA است. خط BC ریتریسمنت 0.382 تا 0.886 خط AB است. CD اکستنشن 1.618 تا 2.24 خط AB است. نقطه ی D در اکستنشن 1.27 موج XA قرار دارد. D ناحیه ای است که می توانید در آن پوزیشن کوتاه باز کنید اگرچه بهتر است صبر کنید تا تأیید کاهش قیمت را دریافت کنید و توقف ضرر را کمی بالاتر قرار دهید.