مزیت کار گروهی و تیمی در تجارت:
در تجارت نیز مانند تمامی کار های دیگر بهتر است به صورت گروهی و تیمی فعالیت کرد و نسبت به ایجاد گروه برای کسب و کارتان از همین حالا اقدام کنید، زیرا خداوند هم فرموده است که با جماعت است.
تیم و عقل برای افزایش درآمد:
بحث اصلی امروز ما خروج از بحران های مالی است و این سوال مطرح می شود که آیا من می توانم در کسب و کارم موفق شوم؟
سود سرمایه گذاری:
پول واقعاً کجاست؟ همه ما اینجا در کلاس مشاوره آراد برندینگ جمع شدیم و هیچ قصد و نیت دیگری نداریم و هدف ما این است که یک مجموعه ای باشد که بتواند به ما برای پولدار شدن کمک کند.
هر فردی یک ظرفیتی دارد، چه زمانی ما می توانیم از تمامی ظرفیت های خودمان بهره مند شویم و استفاده کنیم؟ این خیلی مهم است، افرادی که در کسب و کارشان موفق هستند یقیناً یک نفر نیستند، شما شاید یک نفر را بشناسید که این فرد موفق است، اما اینطور نیست در این موفقیت افراد دیگری هم نقش داشته اند.
عقل اقتصادی:
به این سوال خوب فکر کنید که چرا یک مگس نمی تواند در ارتفاعات خیلی زیاد پرواز کند؟ شاید چون بال هایش کوچک است، چه می شود که کبوتر در ارتفاعات بالا و عقاب در ارتفاعات خیلی بالاتر پرواز می کند؟ انسان تا کجا می تواند اوج بگیرد؟ من چقدر می توانم اوج بگیرم و این بال های من کجا هستد؟
بال های همه ما در مغز ما است، چیزهایی به نام مغز، عقل و قلب در انسان وجود دارد، در واقع ما خیلی وقت ها به این موضوع فکر می کنیم که انسان چقدر پیشرفت کرده است که بتواند ربات هایی را بسازد، ربات ها راه می روند که حتی همه کارهای پزشکی را هم می توانند انجام دهند.
اما خیلی جالب است انسان یک چیزی فراتر از همه موجودات دارد، ما قلب و احساس داریم، می فهمیم، ناراحت، خوشحال یا عاشق می شویم و حالت های مختلفی داریم از یک نفر خوشمان می آید و از نفر دیگری بدمان می آید ولی در ربات ها، حیوانات و گیاهان این اتفاق نمی افتد.
هر کدام از شماها به خودی خود اگر آموزش ندیده باشید و یاد نگرفته باشید بلد هستید که ماهیانه یک میلیون 2 یا 3 میلیون و نهایتاً 10 میلیون تومان و آنهایی که آموزش دیدند 15، 20 و 30 میلیون تومان پول به دست بیاورند اما چه اتفاقی می افتد که درآمد فردی ماهیانه 100 یا 200 میلیون تومان می شود؟ این پول ها را چطوری به دست می آورند؟
آدم هایی در همین ایران هستند که پول های بزرگی را به دست می آورند مگر آنها چه کار می کنند؟ آیا اگر ما دو تا دست داریم آنها سه تا دست دارند؟ نه عقل ها کار می کنند.
امروز می خواهیم به همه این بحث بپردازیم و بفهمیم که چگونه می توانیم از مغز خودمان بیشترین استفاده را ببریم در حالی که عوام مردم را وقتی شما نگاه می کنید از قسمت عقل و مغز بهره ای نمی برند و بیشتر از دست ها، چشم ها و پاهایشان بهره مند می شوند و شغل هایی را برای خودشان انتخاب می کنند.
اولین سوال عقل اقتصادی است یعنی ما افراد پولدار زیادی را می بینیم که می گوییم این افراد خوش فکر هستند، عقلشان کار می کند و می دانند که پول کجاست و اگر به این فرد شما دو میلیون پول بدهید میتواند آن را به 5 میلیون تومان تبدیل کند ولی اگر به فردی که عقلش کار نمی کند آن دو میلیون را بدهید ممکن است یک روزه آن را خرج کند و تمامش کند.
درست عمل کردن:
پس خیلی مهم است که چرا یک عده ای از آدم ها پول هایشان را در بخشی خرج می کنند که این پول دوباره برایشان تولید ثروت می کند و اکثر افراد یاد نگرفتند که از پول هایشان چگونه استفاده کنند؟
ما وقتی پول دستمان می آید اولین کاری که انجام می دهیم این است که آن را در بانک می گذاریم چون یک سود مثلاً 20 درصدی دارد یعنی اگر 100 میلیون تومان پول داشته باشیم و آن را در بانک بگذاریم بعد از یک سال 120 میلیون تومان می گیریم یعنی بعد از یک سال فقط 20 میلیون سود کردیم.
اما عده ای اینطوری کار نمی کنند، 100 میلیون می گذارند و 600 میلیون می گیرند یا 100 میلیون می گذارند و 2 میلیارد تومان پول می گیرند، سوال اینجاست که این افراد پول ها را چه کار می کنند که پول برایشان پول می آورد؟ و چرا عوام مردم بلد نیستند که از این تکنیک ها استفاده کنند؟
قرار گرفتن در مسیر درست:
امروز می خواهیم یک مقداری بیشتر به این مسائل بپردازیم تا ذهن اقتصادی ما هم فعال شود. اعتقاد قلبی ما این است انسان هایی که موفق شدند واقعاً انسان های باهوشی نبودند یعنی شما اگر زندگینامه افراد موفق دنیا را بخوانید متوجه می شوید که همه آن ها می گویند پدرشان فقیر بوده است و از یک زیرزمین یا گاراژ شروع کردند.
چرا زندگی اولیه همه انسان های پولدار دنیا شبیه به هم است؟ چه اتفاقی می افتد؟ آیا انسان های باهوشی بودند؟ نه از نگاه ما این است که آنها در جاده های درستی قرار گرفتند، در یک مسیری قرار گرفتند که افراد دیگر در آن مسیر و جاده قرار نگرفتند و اگر انسان های باهوش تری هم در همان مسیر قرار میگرفتند به مقصد خودشان می رسیدند.
مثلاً ما قصد داریم که از تهران به قم برویم و یک جاده مشخصی دارد، اگر من در این جاده قرار بگیرم چه با ماشین باشم چه با دوچرخه و چه پیاده، یقیناً به مقصد خودم که قم باشد می رسم، حالا اگر با ماشین باشد زودتر می رسم و اگر ابزارهای ضعیف تری که نام برده شد استفاده کنم دیرتر به مقصد می رسم اما بلاخره می رسم.