شاید شما هم بدتان نیاید بخشی از پس انداز خود را سرمایه گذاری کنید. مثلا شاید به فکر خرید سکه، دلار، ماشین یا سهام بیفتید. در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه کدام سرمایه گذاری سودآور است؟ آیا تمامی سرمایه گذاری ها بازده یکسان دارند؟ آیا ریسک سرمایه گذاری ها با هم برابر است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات بهتر است ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا شویم.
مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفه ای انواع دارایی ها به منظور تحقق اهداف سرمایه گذار تعریف می شود، چه دارایی های ملموس مانند مسکن و چه دارایی های ناملموس مثل سرقفلی و ارزش برند.
استراتژی مناسب برای سرمایه گذاریِ هر فرد با دیگری متفاوت است. عواملی مثل میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسک پذیری و... باعث پیدایش استراتژی های متفاوت سرمایه گذاری می شود.
پس از انتخاب استراتژی مورد نظر، سرمایه گذاران باید بر سبد سرمایه گذاریشان نظارت داشته باشند و در صورت لزوم با توجه به شرایط خود و بازار، اصلاحات مورد نیاز را انجام دهند.
ریسک چیست؟
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر می اندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست می آید. وقتی شما ریسک می کنید، خطری را به جان می خرید، به امید آن که فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان توانایی های فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، می توانید از این فرصت ها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
ریسک
ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت ایجاد شده و به شما امکان رسیدن به هدف را می دهد. بیشتر روش های سرمایه گذاری با درصدی از ریسک همراه هستند. تنها سرمایه گذاری در دارایی هایی چون سپرده گذاری در بانک یا مواردی چون سرمایه گذاری در اوراق خزانه است که ریسک بسیار پایینی دارند.
این موارد (که می توان آن ها را سرمایه گذاری بدون ریسک نیز نامید) یک بازدهی مشخص، قطعی ولی محدود دارند. یعنی با سرمایه گذاری روی آن ها، امیدی هم به کسب یک بازدهی چشم گیر نباید داشت.
اما آشنایی با مدیریت سرمایه به صورت صحیح، به شما امکان کسب بازدهی بالاتر خواهد داد. برای مثال خرید مستقیم سهام ریسک بیشتری دارد. اما در کنار ریسک بیشتر، سرمایه گذاران می توانند به بازدهی بیشتر هم دست پیدا کنند. از این منظر شاید بتوانیم بگوییم که ریسک «بهای بازدهیِ بیشتر» است.
پس دیدیم که احتمالِ کسب سود بیشتر، معادل است با پذیرش ریسک بالاتر. پس چرا افراد تنها به سپرده گذاری در بانک و کسب یک بازده قطعی اکتفا نمی کنند و به سمت نوعی دیگر از سرمایه گذاری ها متمایل می شوند؟ آیا این کار درستی است که در بازارهای دیگر، مثل بورس دست به سرمایه گذاری زد؟
یکی از دلایلی که باعث می شود بازار سرمایه محبوب تر از بانک ها باشد، این است که شما با سپرده گذاری در بانک حداکثر میزان بازدهی که می توانید کسب کنید محدود (مثلا بیست درصد به طور سالیانه) است. در حالی که بازاری مانند بورس اوراق بهادار به شما امکان کسب بازدهی های بیشتر از 100 درصد را هم می دهد.
علاوه بر موضوع ریسک و بازده با توجه به شرایط سیاسی و تحریم های بی شماری که بر کشور اعمال شده است و با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم، شاهد رشد بی اندازه نرخ تورم (41%) در سال اخیر بوده ایم.
وقتی نرخ تورم در کشوری افزایش می یابد شاهد کاهش قدرت خرید پول خواهیم بود، که به اصطلاح می گویند پول ارزش خود را از دست داده است. بنابراین سپرده گذاریِ تمامِ پول خود در بانک کار منطقی به نظر نمی رسد، چون نرخ تورم، بیشتر از نرخ بهره سالانهِ بانک است و پول شما نمی تواند متناسب با نرخ تورم رشد کند. یعنی پول شما نمی تواند قدرت خرید خود را حفظ کند. این در حالی است که بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) می تواند متناسب با رشد تورم رشد کند. در این بازار افراد با سرمایه گذاری مناسب و مدیریت سرمایه می توانند ارزش پول خود را حفظ کنند و حتی به سودهای جذابی دست یابند.
تشکیل سبد سرمایه گذاری
برای پوشش ریسک در سرمایه گذاری، بهترین کار تشکیل سبد سرمایه گذاری است. برای این کار فرد، سرمایه خود را به چند قسمت تقسیم می کند و هر قسمت از آن را به بازارهای مختلف می برد. مثلا درصدی از سرمایه اش را به خرید ملک و درصدی دیگر را به خرید طلا اختصاص می دهد و مابقی را صرف خرید سهام و یا کالاهای سرمایه ای، مانند ماشین آلات و تجهیزات می کند. برای مطالعه بیشتر در این رابطه روی اینجا کلیک کنید.
سبد سرمایه گذاری
هرکدام از بازارهای موجود ریسک متفاوتی دارند و مدت زمان بازدهی و میزان بازدهی مورد انتظار از آن ها نیز متفاوت است. هنگام انتخاب یک بازار هدف برای سرمایه گذاری، باید به دو متغیر ریسک و بازده به طور همزمان توجه کرد، در واقع ریسک و بازده به عنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری هستند.
همواره بیشترین بازدهی، با توجه به حداقل مقدار ریسک، معیاری مناسب برای سرمایه گذاری به حساب می آید. شکل بالا تنها مثالی از چند بازار است که افراد می توانند در آن با توجه به شرایط خود بازارهای متفاوتی را برای سرمایه گذاری و توزیع ریسک انتخاب کنند. حتی می توانند بر تعداد بازارهای انتخابی بیفزایند و یا از تعداد آن بکاهند.
مدیریت سرمایه امری بسیار مهم به خصوص در امور شرکت ها است. برای مثال اگر یک شرکت به دنبال احداث یک خط تولیدی جدید باشد، برای احداث این خط به مقدار زیادی وجه نقد نیاز دارد. در این مواقع مدیر، سبد سرمایه گذاریِ شرکت را بررسی می کند تا مشخص کند کدام سرمایه گذاری ها سریع تر به وجه نقد تبدیل می شوند. اگر درصد عمده ای از سبد شرکت را ملک و ساختمان تشکیل داده باشد مدت زمان زیادی طول می کشد تا این املاک به وجه نقد تبدیل شوند. در حالی که اگر بخش عمده ای از سبد را سهام تشکیل دهد بسیار راحت تر و سریع تر می تواند آن را به وجه نقد تبدیل کند و از پول به دست آمده برای راه اندازی خط تولید جدید استفاده کند.
بنابراین هر فردی چه برای تشکیل سبد شخصی و چه در سمت مدیریت برای تشکیل سبد سرمایه شرکت، می تواند بر اساس اهداف و نیازهای احتمالی خود، یک سبد سرمایه گذاری مطمئن بسازد به شکلی که در صورت لزوم بتواند از آن استفاده کند.
فرآیند مدیریت سبد سهام
برای اینکه بتوانید یک سبد سهام (پرتفوی) بهینه تشکیل دهید و آن را به طور صحیح مدیریت کنید، در مرحله اول لازم است که با مفاهیم مالی و اصول اساسی آن آشنا شوید. بعد از آشنایی با این موارد می توان اقدام به ایجاد یک سبد سرمایه گذاری متناسب با ویژگی های شخصی خود کرد.
هر فرد بعد از یادگیری اصول اساسی مالی می تواند با توجه به میزان ریسک پذیری و بازده مورد انتظار خود اقدام به ایجاد یک پرتفوی بهینه کند و در گذر زمان با توجه به تغییر شرایط، در صورت لزوم پرتفوی خود را اصلاح کند.
یکی از راه های کم کردن ریسک یک پرتفوی تنوع بخشی به آن است. تنوع بخشی با هدف کاهش ریسک پرتفوی تا حداقل مقدارِ ریسک و افزایش بازده پرتفوی تا بالاترین اندازه ممکن انجام می شود.
با تقسیم کردن مبلغ سرمایه گذاری در سهم های متنوع، می توان بخشی از ریسک پرتفوی را حذف کرد. برای انجام این کار بهتر است که سهم ها، از صنایع و گروه های متفاوت از هم انتخاب شوند تا اگر یک صنعتی دچار مشکل شد تنها بخش کوچکی از سبد سرمایه گذاری شما به خطر بیفتد.
نقل قولی معروف در رابطه با تنوع بخشی وجود دارد که بیان می کند: تمامی تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهید، تا در صورت افتادن سبد همه تخم مرغ هایتان از بین نروند.
نکته ی قابل توجه این است که شما با تنوع بخشی نمی توانید کل ریسک سبد خود را از بین ببرید، اما می توانید آن را کم کنید.
ریسک کل از دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تشکیل شده است. ریسک غیرسیستماتیک منحصر به یک دارایی نظیر سهم یک شرکت است، که این ریسک با تنوع بخشی قابل کاهش است.
اما بخش دیگری از ریسک کل، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار است، که به آن ریسک حذف نشدنی هم می گویند. این ریسک از طریق تنوع بخشی کاهش پیدا نمی کند.
نمونه ای از ایجاد سبد سهام متنوع را در شکل بالا می بینید. می توان از گروه ها و صنعت های مختلف یک سهم مناسب انتخاب کرد و تشکیل سبد داد. افراد با استراتژی های متفاوت می توانند سبدهای متفاوتی ایجاد کنند.
انواع سرمایه گذاری
سرمایه گذاران به دو طریق می توانند دست به خرید اوراق بهادار بزنند: اولین شیوه آن است که افراد به طور مستقیم اقدام به خریدوفروش سهام کنند که به آن سرمایه گذاری مستقیم می گویند؛ یا اینکه این کار را از طریق واسطه های مالی انجام دهند، که به آن سرمایه گذاری غیرمستقیم می گویند.
انواع سرمایه گذاران بر مبنای میزان تحمل ریسک
نظریه مطلوبیت مورد انتظار، سه نوع گرایش را بر مبنای میزان تحمل ریسک توسط سرمایه گذاران معرفی کرده است. بر طبق این نظریه سرمایه گذاران به سه دسته تقسیم می شوند:
سرمایه گذاران ریسک خنثی افرادی هستند که به میزان ریسک سرمایه گذاری توجهی نمی کنند و تنها به دنبال حداکثر کردن بازدهی خود هستند و میزان مطلوبیت آن ها توسط بازدهی سرمایه گذاری تعیین می شود.
برخی از سرمایه گذاری ها و دارایی ها نوسانات بیشتری نسبت به سایر دارایی ها دارند. در نتیجه سرمایه گذاری در آن ها ریسک بیشتری دارد.
گروهی از سرمایه گذاران نسبت به سایرین ریسک پذیر تر هستند؛ در نتیجه می توانند نسبت به دیگران بهتر با این نوسانات کنار بیایند و آن را تحمل کنند. این افراد زمانی که با دو پروژه با بازدهی یکسان رو به رو می شوند، پروژه ای که ریسک بیشتری دارد را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند، زیرا مطلوبیت ناشی از موفق شدن در پروژه پرریسک بیشتر از عدم مطلوبیت ناشی از زیان آن ها است.
این افراد تمایل بیشتری به فعالیت در بورس دارند و تمایل کمی به سپرده گذاری در بانک دارند.
آخرین دسته، سرمایه گذاران ریسک گریز هستند. این افراد بیشتر به سرمایه گذاری در مواردی که بازدهی مطمئن داشته باشند علاقه مند هستند و از سرمایه گذاری در پروژه های پرریسک دوری می کنند. بیشتر این افراد به سپرده گذاری در بانک روی می آورند و معتقدند که سپرده گذاری در بانک نوعی سرمایه گذاری ایمن است.
این سه طبقه، خود می توانند هرکدام به سه طبقه متفاوت نیز تقسیم شوند. برای مثال افرادی که در بورس سرمایه گذاری می کنند، همه حاضر به پذیرش سطح یکسانی از ریسک نیستند. مثلا برخی از آن ها در سهم هایی که ریسک بسیار زیادی دارند (مثل سهم هایی با وضعیت بنیادی نه چندان خوب که در وضعیت تکنیکالی مناسبی قرار دارند و انتظار رشد سریعی از آن ها در آینده ای نزدیک می رود) سرمایه گذاری می کنند. در حالی که برخی دیگر تنها در سهام شرکت هایی بزرگ که وضعیت بنیادی قوی و سود تقسیمی بالا دارند سرمایه گذاری می کنند، در حالی که ممکن است این سهم ها رشد آهسته ای داشته باشند.
نظریه مطلوبیت مورد انتظار با انتقادهایی نیز مواجه شده که در مقالات بعدی راجع به آن توضیح داده خواهد شد.
ریسک دارایی های مالی از منظر مدت زمان نگهداری
می توان ریسک دارایی های مالی را از نظر دوره نگهداری آن ها نیز طبقه بندی کرد. به بیانی دیگر ریسک یک سرمایه گذاری زمانی که به دید کوتاه مدت خریداری می شود با ریسک آن وقتی که با دید بلند مدت خریداری می شود، متفاوت است.
با افزایش مدت زمان نگهداری یک دارایی، نوسانات آن کاهش می یابد و ریسک آن تا حدی قابل کنترل خواهد بود.
ریسک دارایی های مالی از منظر منابع
نوع دیگری از طبقه بندی ریسک از جهت منابع به ریسک های مالی و غیرمالی تقسیم می شود.
ریسک های مالی مانند ریسک نوسان نرخ بهره، ریسک نرخ ارز، ریسک تورمی، ریسک بازار و غیره به طور مستقیم بر سودآوری شرکت ها اثر می گذارند و ریسک های غیرمالی مانند ریسک سیاسی یا ریسک کشور، ریسک نیروی انسانی و غیره با تأثیر گذاشتن بر ریسک های مالی سودآوری شرکت ها را تحت تأثیر قرار می دهند.
خلاصه مقاله
در نهایت به سرمایه گذاران پیشنهاد می شود که ابتدا با توجه به شرایط خود، میزان ریسک پذیری، سواد مالی، سرمایه اولیه و درآمد، استراتژی خود را مشخص کنند و سپس یک سبد سرمایه گذاری مناسب تشکیل دهند.
با توجه به موارد گفته شده در این مقاله، مناسب است که بخشی از این سبد، به بورس اوراق بهادار تعلق گیرد و خود این بخش هم به چند سهم از گروه های مختلف تقسیم شود. این سهم ها می توانند با توجه به دیدگاه سرمایه گذار و اهداف آن ها متفاوت از هم باشند.
در صورت نداشتن سواد مالی کافی و آشنا نبودن به بازار و تحلیل های آن، از خرید و فروش خودداری کنند و سرمایه خود را به کارشناسان و مشاوران مالی بسپارند تا از ضرر جلوگیری شود.