نوشتار پیش رو برداشتی از مقاله پروفسور و جامعه شناس قبرسی Antonis Vassiliades میباشد که ویروس کرونا را به عنوان بزرگ ترین چالش بشری در حال حاضر عنوان کرده و برخی ابعاد اقتصادی آن را تشریح کرده است.
در چنین شرایطی؛ انسان به عنوان یک موجود اجتماعی و دارای تعاملات رفتاری جمعی و گروهی؛ تحت تأثیر این پدیده ناخوانده؛ بناچار مجبور به توقف و قطع ارتباطات با یکدیگر برای مقابله و جلوگیری از سرایت این ویروس شده است.
سوال کلیدی اینجا است که تأثیرات این فاصله گذاری تعاملی بین ما و دیگران در ایجاد تغییرات در آداب؛ عادات و ارزش های اجتماعی چگونه خواهدبود و به کجا خواهد انجامید؟
نقش مردم و دولت ها برای کنترل و بهبود شرایط چه خواهند بود؟
در پاسخ به این سوال در شرایطی که از یک سو؛ مردم ممکن است به لحاظ روانی درحالت بیزاری و بیگانگی با یکدیگر قرار گیرند و از سوئی دیگر؛ تهدیدات ناشی از بیکاری که حاصل توقف فعالیت های اقتصادی است؛ ممکن است اقتصاد جهانی را به وضعت نا بسامانی سوق دهد؛ ایفای نقش صحیح و خردمندانه دولت ها در کشورهای خود و در رابطه با مردم آن کشورها؛ روابط دولت ها با یکدیگر و همچنین نظام بین الملل برای تحقق تدریجی کاهش و از بین بردن این از هم گسیختگی جدی ایجاد شده در جامعه جهانی بسیار مهم و کلیدی می باشند.
اصول و راهکارهای متصور برای فعال شدن نقش دولت ها عبارتند از:
-دولت ها نباید سیاست رها شدن و خلاصی یافتن از تعهدات به یکدیگر را دنبال کنند؛ بلکه میبایستی با درک مشکل کنونی جهان؛ پاسخی جهانی به آن بدهند.
-انگیزههای ناسیونالیستی و انگیزههای جنگ طلبی باید به کنار گذاشته شوند.
-تحریمها علیه دولتها و مردم کشورهای جهان همانند تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران بایستی برداشته شوند.
-ضرورت توجه به نگاه اصول اقتصادی کینز مبنی بر دخالت مستقیم دولت درامور اقتصادی و سرمایه گذاری قابل توجه در امر سلامت و اشتغال عمومیباید در نظر گرفته شود.
-بخش خصوصی کشورها نیز باید در صدد احیاء اقتصادهای ملی و جهانی و ابقاء پایههای مستحکم اقتصادی برای رفاه حال مردمشان باشند. بدیهی است در قالب این فرمول؛ نقش بخش خصوصی و بانکها بسیار با اهمیت است.آنها باید براساس اصول حاکم بر وجدان اجتماعی خود عمل کنند و صرفا به سود و بهره و احیانا منافع تعداد اندکی از سهامداران خود فکر نکنند. نهاد های مالی باید در تامین و کمک به تولید کنندگان و مصرف کنندگان پیشقدم باشند تا تأثیرات این بحران تخریب کننده را در کوتاه مدت و بلند مدت به حداقل ممکن کاهش دهند.
-و در کلامی ساده؛ دولت ها و شرکت های خصوصی باید با درنظر داشتن حس نوع دوستی و نوع پرستی بایکدیگر همکاری و به یکدیگر کمک کنند.
و اما؛ مردم در تعریف عام خود نیز می توانند نقش عمده ای برای رهائی از این مصیبت رخ داده ایفا نمایند که در قالب دو اصل کنترل رفتارهای اجتماعی و اخلاقی و همچنین مسئولیت ها و تعهدات شخصی و اجتماعی قابلیت تحقق پیدا می کند.
راهکارهای عملی متصور در این خصوص عبارتند از:
-ابتدا مردم باید با تقویت حس مسئولیت حفاظت از خود به دستورالعمل های بهداشتی اعلام شده که الگوی جهانی نیز دارد؛ توجه کرده و بدان عمل کنند.
-مردم همچنین باید با تقویت حس مسئولیت اجتماعی خود؛ محدودیت های ایجاد شده در آزادیهای فردی را نیز پذیرا باشند چرا که این محدودیت ها بر اساس ضرورت ایجاد شده و دائمی نیستند.
نتیجه:
-همان گونه که همواره در مواقع ناملایمیها و پریشانیها؛ پادزهری بنام امید وجود دارد؛ اطمینان حاصل است که انسان توانا و قادرخواهد بود که با وحدت و همکاری روحیه خود را بازیافت و احیاء کند و گام های بعدی را برای استحکام دوباره جامعه مدنی بردارد.