مایکل آسلین، استاد دانشگاه استنفورد در مجله فارن پالیسی از آغاز شمارش معکوس بمب ساعتی در اقتصاد چین خبر داد.
او در این یادداشت می نویسد: رشد اقتصادی چین پایین ترین نرخ خود را در طول سه دهه گذشته تجربه می کند. بدتر از آن گزارش اخیری است که درخصوص کل بدهی های چین منتشرشده که بالای 300 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور است. همزمان ساختار صادرات چین به آمریکا از هم فروپاشیده است. کمپانی های بزرگ مانند گوگل و دل نیز تولیدات خود را در چین کاهش داده اند.
نیروی هوایی چهار کشور قدرت پیشروی آسیا در آسمان های دریای ژاپن یا دریای شرقی نزدیک بود که وارد یک جنگ شوند. هنگامی که روسیه و چین اولین گشت هوایی مشترک خود را انجام می دادند، جنگنده های کره جنوبی بیش از 300 گلوله اخطار به سمت فرمانده هواپیماهای جنگنده روسی شلیک کردند. این درحالی است که جنگنده های ژاپنی آماده باش بودند تا در صورت ورود جنگنده های روسیه آنها نیز وارد عمل شوند. مایکل آسلین، تحلیلگر، استاد دانشگاه استنفورد و کارشناس مسائل آسیا در وبگاه خبری مجله فارن پالیسی نوشت: این مواجهه غیرمنتظره به ما گوشزد کرد که چه خطراتی در منطقه هند-پاسیفیک می تواند صلح را از بین ببرد و قرن آسیایی که پیش تر نویسندگانی همچون کیشوره محبوبانی، دیپلمات سابق سنگاپور و مارتین ژاک، نویسنده و ژورنالیست بریتانیایی وعده داده بودند، زودتر از آن چیزی که پیش بینی می شود، پایان پذیرد.
درحالی که به طرز دراماتیکی رشد اقتصاد چین آهسته و دموکراسی هنگ کنگ با خطر روبه رو شده است، ژاپن و کره جنوبی نیز وارد یک جنگ سرد جدید شده اند، آن آینده با شکوهی که برای شرق آسیا پیش بینی شده بود، درحال از بین رفتن است. آشفتگی ژئوپلیتیک در آسیا مدت طولانی است که درحال شکل گیری است. در واقع، ضعف منطقه برای دهه ها توسط اینکه چین قطعا قدرت جهانی خواهد شد، نادیده گرفته شد. این درحالی است که گفته می شد تأثیر و نفوذ آمریکا در منطقه از بین خواهد رفت و آینده جهان نه از واشنگتن بلکه از دهلی نو و پکن رقم خواهد خورد. اما در زیر نام این شهرهای پر زرق و برق منطقه شرق آسیا، چیزی جز صدای شکستن شنیده نمی شود. این نویسنده بر این باور است که آمدن ترامپ اوضاع را برای کشورهای شرق آسیا بدتر نیز کرده است. او می نویسد: در این میان یک زلزله چند ریشتری هم دنیا را تکان داده است. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا جنگ تجاری با چین را کلید زد و برای بیش از 90 درصد از کالاهای صادراتی چین به ایالات متحده، تعرفه های سنگین وضع کرد و روند کند شدن اقتصاد چین را شتاب بخشید. رشد این کشور در آخرین سه ماه گذشته پایین ترین نرخ رشد در طول سه دهه و از زمان اوج گیری اقتصاد چین از اواخر دهه 1990 بود. حتی اگر ادعای رشد 2/ 6 درصدی پذیرفته شود، این نشان می دهد اقدامات ترامپ نه تنها تأثیرگذار بوده، بلکه اقتصاد چین رو به ضعف است و این نشان دهنده آن است که اصلاحات اقتصادی در این کشور پهناور کمونیستی متوقف شده و ناکارآمدی آن رو به افزایش است.
همزمان ساختار صادرات چین به آمریکا از هم فروپاشیده است. همچنین صادرات پکن به سایر کشورها کاهش یافته است. این درحالی است که کمپانی های بزرگ مانند گوگل و «دل» تولیدات خود را در چین کاهش داده یا حذف کرده اند و این موجب کند شدن توزیع زنجیره ای عرضه در سطح جهانی می شود. شاید بدتر از آینده اقتصادی چین گزارش اخیری است که درخصوص کل بدهی های چین در حوزه شرکت ها، مسکن و حکومت منتشر شده که بالای 300 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور است. بخش اعظم این بدهی ها گرفتار تبادلات غیرشفاف و پیچیده ای است که هم اینک تبدیل به یک بمب ساعتی شده است. البته این فقط چین نیست که با مشقت های اقتصادی روبه رو می شود. کشورهای توسعه یافته ای همچون کره جنوبی و ژاپن، همچنان با ضعف اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند و رشد سریع هندوستان نیز در سال های اخیر نصف شده و شک و شبهاتی درخصوص رشد طبقه متوسط در این کشور به وجود آمده است. این ترس و بدبینی در بین کشورهای جنوب شرق آسیا نیز دیده می شود.
اقتصاد تنها بخشی از مشکلات این کشورها است. چین به دنبال چنگ انداختن به دموکراسی مستقر در هنگ کنگ و تایوان است و این نشان می دهد منطقه چگونه از ثبات سیاسی رنج می برد. در هنگ کنگ، 7 هفته اعتراض های ضدچینی از سوی طرفداران دموکراسی به طرز خطرناکی آنها را به مرحله برخورد با چین رسانده و چین در مرحله حساس تصمیم گیری است که آیا باید در این مورد دخالت کند یا نه؟ اگر چین تصمیم بگیرد که به منظور بازگرداندن نظم به این دولت شهر سربازان خود را در آنجا پیاده کند، احتمال اینکه با فاجعه ای وخیم تر و خونین تر از تیان آن من روبه رو شود بسیار است. حتی دموکراسی های مستقر در شرق آسیا وارد مرحله خطرناک شده اند. ژاپن و کره جنوبی به دلیل اقامه دعوی سئول مبنی بر مقصر اعلام کردن ژاپن در جنگ جهانی دوم، به طرز خطرناکی روابط دو جانبه شان دچار شکاف عمیق شده است. توکیو نیز در واکنش به این اقدام کره جنوبی عرضه مواد شیمیایی را که در صنایع الکترونیکی به کار می رود، قطع کرده است.
در اواخر سال 2018، ژاپن مدعی شد که از سوی نیروی دریایی کره جنوبی به یکی از گشت های هوایی این کشور شلیک شده و این حادثه دو کشور را در آستانه یک برخورد نظامی قرار داد. همچنین ویتنام نیز با چین بر سر اکتشافنفت در دریای چین جنوبی، به طرز ترسناکی به مشکل برخورده اند. درگیری ها در این منطقه صلح جهانی در منطقه را با خطر روبه رو می کند. به رغم سه نشست در حد رهبران دو کشور کره شمالی و آمریکا، پیونگ یانگ همچنان یک کشور هسته ای است و تسلیحات خود را به سراسر دنیا صادر می کند.
آسلین در پایان یادداشت خود تأکید کرد: نبرد جهانی بر سر آزادی های مدنی موجب شده است تا حکومت ها به سمت کنترل بیشتر حرکت کنند و فناوری های چین در این زمینه برای نظارت بیشتر مورد استقبال کشورهای دیگر قرار گرفته است و حتی این محصولات به کشورهای غربی نیز صادر می شود. بسیاری بر این باورند که هوآوی در میان سایر کمپانی های چینی یک خطر بالقوه امنیتی برای سایر کشورها به حساب می آید. اف بی آی نیز هشدار داده است که چین بزرگ ترین تهدید جاسوسی برای ایالات متحده و سایر کمپانی های این کشور به حساب می آید. سیاست گذاران آمریکایی امیدوار بودند که نوسازی اقتصادی چین و رشد مسالمت آمیز این کشور منجر به رونق و رشد اقتصاد جهانی می شود و پکن را به کشورهای توسعه یافته مانند آمریکا و کشورهای اروپایی پیوند می دهد، اما همگی آنها اشتباه می کردند. سالیان سال است که آمریکایی ها می کوشند دو کشور دموکرات در این منطقه یعنی ژاپن و کره جنوبی را به یکدیگر نزدیک کنند اما هنوز قدم از قدم برداشته نشده است. حالا زمان آن است که در باب آینده آسیا از نو فکر شود.