ویلفردو پارتو با تکیه بر مشاهدات تجربی برابری اقتصادی را ناممکن میداند.
ویلفردو فدریکو داماسو پارتو، نام نسبتا طولانی یک مهندس، جامعه شناس، اقتصاددان، دانشمند علوم سیاسی و فیلسوف ایتالیایی است که از نیمه قرن نوزدهم تا ربع اول قرن بیستم، نگاههای بسیاری را به خود خیره کرده بود. پارتو تأثیر بسیار زیادی در حیطه های مختلف علم اقتصاد گذاشت که مهم ترین آنها در زمینه توزیع درآمد و تحلیل انتخابهای فردی بودند. پارتو اولین کسی بود که استفاده از کلمه (نخبه) در جامعه شناسی را به مسئله ای متداول و جاافتاده بدل کرد. پارتو مفاهیم بسیار زیادی را به صحنه علم وارد کرد. از بین آنها می توان به کارایی پارتو اشاره کرد که تأثیر زیادی در ایجاد زمینه اقتصاد خرد داشت. او اولین کسی هم بود که کشف کرد که درآمد از یک الگوی توزیع پارتویی پیروی می کند که بر اساس یک توزیع احتمالی توانی عمل می کند.
اصل پارتو هم به افتخار او نامگذاری شده است و بر اساس مشاهدات او از کشور ایتالیا شکل گرفته است. برای مثال در کشور ایتالیا 80 درصد از زمین تحت تملک 20 درصد از جمعیت قرار داشت. تأثیر پارتو در ریاضیات و جامعه شناسی هم بر هیچکسی پوشیده نیست و نمی توان آن را نادیده گرفت. همانطور که دیدید چیزهای بسیار زیادی امروز وجود دارند که نام پارتو را یدک میکشند. به طور مشخص در زمینه اقتصاد اگر قرار باشد به قول بنوییت ماندلبرات و ریچارد هادسون درباره او تکیه کنیم: "تأثیر پارتو بر اقتصاد بسیار عمیق بود. او یکی از مهم ترین دانشمندانی بود که گذار از اقتصاد فلسفه اخلاقی آدام اسمیت به یک زمینه علمی مبتنی بر داده ها و معادلات ریاضی را ممکن کرد."
به منظور آشنایی بیشتر با افکار پارتو، در این یادداشت دو مفهوم بسیار مشهور و مرتبط با نام او را توضیح میدهیم: اصل پارتو و کارایی پارتو.
کارایی پارتو، یا بازده پارتو یا بهینگی پارتو، به وضعیتی از تخصیص منابع میگویند که در آن امکان تغییر این تخصیص به منظور بهتر کردن وضعیت یکی از افراد وجود ندارد، بدون اینکه وضعیت حداقل یک نفر دیگر یا معیار ترجیحش بدتر شود. پارتو این مفهوم را در مطالعاتی که درباره کارایی اقتصادی و توزیع درآمد داشت، توسعه داد.
در امتداد این مفهوم، مفاهیم دیگری مانند جبهه پارتویی و ارتقای پارتویی هم وجود دارد. جبهه پارتوی به مجموعه ای از تمامی تخصیصهای کارآمد پارتو میگویند که عمدتا به شکل یک نمودار نمایش داده می شود. بهبود پارتویی یا همان ارتقای پارتویی هم مسئله بسیار جالبی است. این بهبود به تغییری در تخصیصی متفاوت اشاره دارد که باعث بهتر شدن وضعیت یک فرد می شود بدون اینکه وضعیت فردی دیگر را بدتر کند. البته این مسئله با توجه به این نکته موضوعیت دارد که از همان ابتدای داستان تخصیص منابع مشخصی به مجموعه ای از افراد داشته باشیم. زمانی که دیگر نتوانیم این بهبودها را در چنین چینشی اعمال کنیم به وضعیت بهینگی، کارایی یا بازدهی پارتویی رسیده ایم.
اصل پارتو که (قاعده 80-20) یا (قانون کم تعدادهای حیاتی) هم نامیده می شود، عنوان می کند که در بسیاری از موارد، تقریبا 80 درصد از معلول ها ناشی از 20 درصد علت ها هستند. ژوزف یوران، که مشاور مدیریتی بسیار شناخته شده ای بود، پیشنهاد داد که این اصل را به نام پارتو نامگذاری کنند. پارتو در سال 1896، یعنی زمانی که در دانشگاه لوزان مشغول به کار بود، برای اولین بار این مسئله را مطرح کرد و آن را به وضعیت مالکیت زمین در ایتالیا نسبت داد. این اصل امروزه در مدیریت کسب و کار جا افتاده است و طبق آن (تقریبا 80 درصد فروش، مربوط به 20 درصد از مشتریان است).
اگر بخواهیم این مسئله را از حیث ریاضیاتی تحلیل کنیم، متوجه خواهیم شد که باید از یک الگوی توزیع توانی استفاده کنیم و آن را به مجموعه مشخصی از پارامترها نسبت دهیم. بسیاری از پدیده های طبیعی هم به لحاظ تجربی چنین شکلی از توزیع را از خود نشان داده اند. این الگوی توزیع که مبتنی بر قانونی توانی است، امروزه با نام »توزیع پارتو« شناخته می شود.
اصل پارتو، مماس بر کارایی پارتو است. ویلفرد پارتو هردوی این مفاهیم را به منظوری مشخص توسعه داد و به اهدافی خاص میاندیشید: توزیع درآمد و ثروت در جمعیت. همین نگاه ریاضیاتی و محاسباتی پارتو بود که باعث شد به نظر بسیاری از افراد، کتاب های او بیش از هر کس دیگر مشابه کتاب های اقتصاددانان معاصر باشد و برای اولین بار با او بود که از معادلات و آمار و نمودارها به عنوان ابزار حیاتی اقتصاد استفاده کردند.