جغرافیا:
تانزانیا در قسمت شرقی آفریقا واقع شده است و با کشورهای کنیا، روآندا، بوروندی، زامبیا، مالاوی و موزامبیک همسایه است. همچنین در شرق تانزانیا در دریاچهٔ تانگانیکا با کنگو و در شمال در دریاچهٔ ویکتوریا با اوگاندامرز آبی دارد.
بیشتر خاک تانزانیا از یک فلات با پوشش گیاهی بوته زار و علفزار تشکیل شده که در شمال به ناحیه آتشفشانی کلیمانجارو، در شرق به دریاچه تانگانیکا، و در جنوب به زمین های مرتفع، محدود می شود.
علیرغم مجاورت با خط استوا، ارتفاع زیاد این سرزمین، باعث شده که دمای هوا بین 29-18 درجه سانتی گراد ثابت بماند. البته در جلگه های ساحلی، آب و هوا گرمسیری است و میزان بارش آن، به 106-57 سانتی متر در سال بالغ می شود.
در سال 1996 پایتخت رسمی تانزانیا از شهر ساحلی و بزرگ دارالسلام به شهر دودوما منتقل شد.
با این حال دارالسلام هنوز پایتخت تجاری و مقر بسیاری از نهادهای حکومتی کشور است و بندری مهم برای تانزانیا و همسایگان محصور در خشکی اوست.
از شهرهای مهم دیگر آن می توان به آروشا، امبیا، موانزا، موروگور و زنگبار اشاره کرد.
نام تانزانیا واژه ای مرکب از تانگانیکا و زنگبار است. این دو کشور در سال 1964 یا یکدیگر متحد شده و جمهوری تانزانیا را تشکیل دادند.
سال های متمادی اجرای ناموفق سیاست های (سوسیالیسم آفریقایی)، مانند احداث اجباری مزارع اشتراکی، این کشور را یکی از فقیرترین، توسعه نیافته ترین و وابسته ترین کشورهای جهان ساخته است. فرایند اصلاحات تدریجی در کشور از میانه دههٔ 1980 آغاز شده است.
اسلام، مسیحیت و آئین های بومی، سه دین اصلی این کشور، هرکدام حدود یک سوم از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده اند.
با توجه به تعدد گویش ها تانزانیا زبان رسمی ندارد اما سواحیلی زبان ملی دوفاکتو و عاملی برای وحدت ملی در کشور است. اگرچه در آموزش عالی و متوسطه و دادگاه های عالی اغلب از انگلیسی استفاده می شود.
تقسیمات کشوری:
تانزانیا دارای 26 منطقه می باشد:
بازرگانان عرب نخستین بار در سال 700 میلادی در این منطقه شروع به تشکیل مستعمره کردند. پرتغالی ها در 1500 میلادی به مناطق ساحلی این ناحیه رسیدند و تا قرن 17 کنترل منطقهٔ تانزانیای کنونی را در دست داشتند. پس از آن سلطان عمان بر این منطقه مسلط شد. مناطقی که اکنون روآندا و بوروندی نامیده می شوند به انضمام تانگانیکا (تانزانیای فعلی) در سال 1885 به مستعمرات شرق آفریقای آلمان بدل شدند.
بعد از جنگ جهانی اول قیومیت منطقه از طرف جامعه ملل به بریتانیا واگذار شد. اگرچه اطلاع مشخصی از تاریخ زنگبار در دست نیست ولی آنچه مسلم است این است که زنگبار با کشورهای عربی جنوب غرب آسیا در ارتباط بوده است، در سال 1503 زنگبار به خراج گذار پرتغال تبدیل شد و از مناطق عمدهٔ بازرگانی منطقه تبدیل شد ولی در سال 1698 تحت تسلط عمان و اعراب قرار گرفت.
زنگبار در سال 1861 از عمان اعلام استقلال کرد و در سال 1890 تحت الحمایگی بریتانیا را پذیرفت. تانگانیکا در 9 دسامبر 1961 از بریتانیا اعلام استقلال کرد، زنگبار نیز در 10 دسامبر 1961 از بریتانیا مستقل شد. دو ملت در 26 آوریل 1964 با یکدیگر ادغام شده و «جمهوری متحد تانگانیکا و زنگبار» را تشکیل دادند، شش ماه بعد نام این جمهوری به تانزانیا تغییر یافت.
فرهنگ:
مردم تانزانیا از لحاظ فرهنگی از ایرانی ها و اعراب عمانی تأثیرات بسیاری گرفته اند. وجود تعداد زیادی از کلمات فارسی همچون شاه و کاکا و غیره در زبان سواحیلی که یکی از زبانهای رسمی این کشور می باشد، نشان دهنده روابط دو فرهنگ است.
در خلال سال های پایانی قرن سوم هجری تا اوایل قرن چهارم، گروه هایی از خانواده های شیرازی به زنگبار مهاجرت کردند. هنوز هم پس از گذشت قرن ها در زنگبار، اصل و نسب شیرازی به نوعی نجیب زادگی محسوب می شود.
مهاجرت ایرانیان شیرازی بزرگ ترین مهاجرت سازمان یافته مسلمانان به تانزانیا و شرق آفریقا است که با استقرار در سواحل و جزایر این منطقه از جنوب سومالی تا شمال کومور (نزدیک ماداگاسکار) موجب رشد سریع اسلام در منطقه شدند.
مهاجرت ایرانیان شیرازی را می توان بزرگ ترین مهاجرت سازمان یافته مسلمانان به تانزانیا و شرق آفریقا دانست؛ این افراد با استقرار در رشته باریکی از سواحل و جزایر این منطقه از جنوب سومالی تا شمال کومور (نزدیک ماداگاسکار) موجب رشد سریع اسلام در منطقه شدند به گونه ای که ده ها مسجد در شهرهای ساحلی و جزایر زنگبار و تاگانکیا، کنیا و سایر کشورهای ساحل هند احداث شده و نوار ساحلی این منطقه قلمرو مسلمانان شد.
ایرانیان و اعراب مسلمان کنترل تجارت و توافق های ساحلی در جنوب شرق آسیا از هند تا شرق آفریقا را به دست گرفتند و در اثر این فعالیت های بازرگانی، این منطقه از مکنت و ثروت خوبی برخوردار شد؛ این جریان حدود 500 سال ادامه یافت و آن ها در این مدت علاوه بر تجارت، دین اسلام را در میان بومیان مناطق کنیا، تانزانیا و اوگاندا تبلیغ کرده و گسترش دادند.
از آثار باستانی ایرانی در تانزانیا می توان به حمام ساخته شده توسط دختر فتحعلیشاه، چاه آب افشاری و مسجد جزیره دلفین اشاره نمود. همچنین توپ غنیمت گرفته شده در نبرد چالدران (شاه عباس اول) نیز در موزه تانزانیا نگهداری می شود. در تانزانیا حدود چهارهزار بلوچ فارسی زبان زندگی می کنند.
حکومت تانزانیا جمهوری چند حزبی فدرال با یک مجلس قانون گذاری می باشد.
در نوامبر 1978 ارتش اوگاندا به تانزانیا یورش برد، تانزانیا نیز در ژانویهٔ 1979 به حملهٔ متقابل دست زد، 5 هزار تن از نیروهای تانزانیا به 3 هزار تن از اوگاندایی های مخالف در تبعید پیوستند. در مدت یک ماه، جنگی تمام عیار گسترش یافت. رئیس جمهور تانزانیا، جولیوس نیرره (Julius Nyerere) نیروهایش را در اوگاندا نگه داشت و از رئیس جمهور سابق اوگاندا، میلتون اوبوته (Milton Obote) اعلام حمایت کرد که این روند تا دسامبر 1980 و برگزاری انتخابات در اوگاندا ادامه یافت.
در نوامبر 1985 نیرره از قدرت کناره گرفت و معاونش، علی حسن اموینی (Ali Hasan Mwini) در یک انتخابات تک حزبی و غیر دموکراتیک جانشین او شد. سرانجام در اکتبر 1995 اولین انتخابات چند حزبی و دموکراتیک در تانزانیا برگزار شد و بنیامین ویلیام امکاپا (Benjamin William Mkapa) با اکثریت آرا رئیس جمهور تانزانیا شد. در 7 آگوست 1998 انفجار تروریستی در کنار سفارت آمریکا در دار السلام به وقوع پیوست که بیش از 10 کشته بر جای گذاشت، حادثهٔ مشابهی نیز چند روز بعد در کنار سفارت آمریکا در نایروبی، کنیا اتفاق افتاد.
رئیس جمهور وقت امکاپا، اقتصاد تانزانیا را سر و سامان داد و با آلودگی محیط زیست و قطع درختان جنگلی به مقابله برخاست و سیاست های تازه ای را نیز برای مقابله با بیماری مهلک ایذر در دستور کار قرار داد. در زمینهٔ سیاست خارجی نیز تانزانیا نقش دیپلماتیک پر رنگ تری در شرق آفریقا ایفا کرد و میزبان مذاکرات صلح کشورهایی چون روآندا و بوروندی شد.
در اکتبر 2000، امکاپا مجددا در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد. در سال 2002 رهبر مخالفان دولت از رئیس جمهوری به خاطر خریدن یک جت شخصی به ارزش 21 میلیون دلار به شدت انتقاد کرد. در 21 دسامبر 2005 در انتخابات ریاست جمهوری در تانزانیا، وزیر خارجهٔ کابینهٔ امکاپا، «جاکایا کیکوته» (Jakaya Kikwete) از حزب (CCM) با کسب 80 ٪ آرا، اصلی ترین رقیبش، ابراهیم لیپومبا (Ibrahim Lipumba) از حزب (CUF) را که تنها 11 ٪ آرا را به دست آورد به برتری رسید و به عنوان رئیس جمهور تانزانیا معرفی شد. در فوریهٔ 2008 نیز، میزنگو پیندا (Mizengo Pinda) نخست وزیر تانرانیا شد.
در حال حاضر رئیس جمهور این کشور آقای جان ماکو فولی و نخست وزیر آن آقای ماجالیوا کاسیم ماجالیوا می باشند.
اقتصاد:
اقتصاد تانزانیا بر پایه کشاورزی استوار است که بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی، حدود 85٪ صادرات و 80٪ نیروی کار را تشکیل می دهد. با این حال شرایط آب وهوایی و ناهمواری موجب شده تا فقط 4٪ از کشور به کشاورزی اختصاص یابد. محصولات مهم کشاورزی در تانزانیا قهوه، پنبه، چای، توتون و بادام هندی است.
تانزانیا از بزرگ ترین تولیدکنندگان ماهی در شرق افریقا ست. ماهی از سواحل دریا و آب های داخلی، به ویژه دریاچه های ویکتوریا و تانگانیکا و نیاسا، صید می شود.
تانزانیا منابع معدنی فراوانی چون طلا، الماس، فسفات، زغال سنگ، آهن، اورانیوم، نیکل، کروم، پلاتین و قلع دارد. استخراج و صادرات گاز طبیعی هم در دههٔ اخیر آغاز شده است. تانزانیا همچنین سومین تولیدکننده بزرگ طلا در آفریقا پس از آفریقای جنوبی و غنا می باشد. توسعه نیافتگی کشور باعث شده تا بهره برداری از معادن با مشکل روبرو شود.
بخش صنعت عمدتاً محدود به فرآوری محصولات کشاورزی و تولید کالاهای مصرفی است. جمعیت کشور بیش از چهل میلیون نفر بوده و رشد جمعیت آن حدود 2٪ برآورد می شود. پراکندگی جمعیت بسیار نامتوازن است. تراکم حمعیتی از 1 نفر در کیلومترمربع در مناطق خشک تا 53 نفر در کیلومتر مربع در مناطق کوهستانی متغیر است. بیش از 80٪ مردم روستانشین هستند.
تانزانیا، به رغم فقیربودن، از باسوادترین کشورهای افریقایی است و بیش از 85٪ مردم آن خواندن و نوشتن میدانند.
نژاد 99٪ تانزانیایی ها، آفریقایی و 1٪ نیز غیر آفریقایی از جمله آسیایی (بیشتر هندی- پاکستانی)، اروپایی و عرب می باشد. اکثر آفریقایی تبارهای تانزانیا از قبایل بانتو هستند. بزرگ ترین گروه قومی، سوکوما نام دارد که در جنوب دریاچه ویکتوریا سکونت دارند.
دومین گروه بزرگ قومی نیاموزی است که در جنوب ناحیه سوکوماها زندگی می کنند و با مردم همسایگان شمالی خود (کنیا و اوگاندا) پیوندهای فرهنگی و زبانی دارند. ههه، بنا، گوگو، هایا، ماکونده، چاگا و نیاکیوسا قبایل بزرگ دیگرند که هر یک بیش از یک میلیون جمعیت دارند. از قبایل نیلی می توان به کوچ نشینان ماسایی و لو اشاره کرد که هر دو در شمار بیشتری در کشور همسایه یعنی کنیا هم زندگی می کنند.
همچنین قبایل ساناداوه و هادزا که به زبان های خانواده خوسا شبیه به زبان اهالی کالاهاری صحبت می کنند. در سال 1995 جمعیت آسیایی 50٬000 نفر در سرزمین اصلی و 4٬000 نفر در زنگبار برآورد شد. جمعیت اعراب حدود 70٬000 نفر و اروپائی ها هم حدود 10٬000 برآورد می شود. انقلاب ژانویه 1964 زنگبار که به سلطه اعراب بر این جزیره پایان داد، قتل عام هزاران نفر از اعراب و هندی ها و فرار ده ها هزار نفر دیگر از آن ها را در پِی داشت.
به رغم این تنوع قومی، توزیع نسبی قبایل در سرتاسر سرزمین و واگذاری مناصب مهم به هریک از آن ها، موجب ثبات نسبی تانزانیا شده است.
هر یک از اقوام ساکن تانزانیا به زبان بومی سخن خویش سخن می گویند. در این کشور زبان رسمی وجود ندارد ولی سواحیلی زبان ملی دوفاکتو کشور است. پس از استقلال کاربرد زبان انگلیسی همچنان در برخی مسائل رسمی ادامه یافته است، هرچند در مسائل اداری، یا جلسات مجلس نمایندگان و دولت از آن استفاده نمیشود.
به همین جهت انگلیسی را نمی توان یک زبان رسمی دوفاکتو در مفهوم مضیق آن دانست. و تانزانیا یکی از معدود کشورهای آفریقایی است که یک زبان محلی زبان دوران استعمار را زیر سایه خود برده است. البته انگلیسی هنوز در دادگاه های عالی استفاده می شود و به این اعتبار می توان آن را یک زبان رسمی دوفاکتو در مفهوم موسع محسوب کرد. کاربرد انگلیسی در آموزش عالی و تجارت نیز چشمگیر است.
بر اساس سیاست های رسمی زبانی تانزانیا که در سال 1984 اعلام شد، سواحیلی زبان عرصه اجتماعی و سیاسی کشور و آموزش ابتدایی و آموزش بزرگسالان است. انگلیسی زبان آموزش متوسطه، دانشگاه ها، فناوری و دادگاه های عالی است.
اگرچه دولت بریتانیا از کاربرد انگلیسی در تانزانیا پشتیبانی مالی می کند، اما استفاده از این زبان در دهه های اخیر کاهش یافته است. پیش تر در دانشگاه های تانزانیا معمولاً دانشجویان با یکدیگر انگلیسی صحبت میکردند اما امروزه خارج از کلاس درس فقط از سواحیلی استفاده می شود و حتی در کلاس های دانشگاه ها و دبیرستان ها هم استفاده از ترکیبی از سواحیلی و انگلیسی کاملا رایج است.
از دیگر زبان های کشور می توان به زبان های هندی، به ویژه گجراتی، زبان پرتغالی که هر دو توسط سیاهان موزامبیکی و گوان ها استفاده می شود و در سطح محدودتری زبان فرانسوی در همسایگی رواندا، بوروندی و کنگو اشاره کرد. به طور تاریخی زبان آلمانی در دوران استعمار کاربرد زیادی داشت اما امروزه کمتر بازمانده ای از آن دوران باقی مانده است.
اسلام، مسیحیت و آئین های بومی سه دین اصلی در این کشور هستند. برآورد دقیقی از میزان پیروان هریک از این ادیان در دست نیست اما تصور می شود هر کدام حدود یک سوم از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده باشند. در جزیرهٔ زنگبار جمعیت مسلمانان حدود 99٪ برآورد می شود.