کشور ایران از دیرباز به مهد بازرگانی و تجارت منطقه و آسیا شهره بوده است. این شهرت نه فقط به علت کسب وکار مردم ایران زمین به تجارت بلکه به دلیل شرایط جغرافیایی و ارتباطی این سرزمین نیز بوده است. قرار داشتن در مسیر شاهراه جاده ابریشم، ایران را از گذشته های دور مورد توجه و اهمیت بازرگانان داخلی و خارجی قرار داده است. به همین علت، در مطالعه تاریخ دور این سرزمین، سابقه ای طولانی از فعالیت های لجستیکی و زیرساخت های لجستیکی را شاهد هستیم. سامانه به کارگیری چاپارها و ایجاد کاروان سراهای بزرگ در تاریخ دور ایران زمین، هنوز هم مورد توجه و تحسین صاحب نظران امور لجستیکی قرار دارد. به همین دلیل است که در کتاب های تاریخی و سفرنامه های مختلف، از ایرانیان به عنوان بازرگانان و تاجرانی قابل یاد می شود.
در کنار این موضوع که بازرگانی و لجستیک، به لحاظ فرهنگی و تاریخی، از بالاترین اهمیت برخوردار بوده است؛ موهبت های خدادادی و موقعیت ژئوپلیتیک و ژئوکونومیک این کشور نیز مزید بر علت بوده است تا این کشور را کشوری لجستیکی بنامند. قرار گرفتن در مسیر پنج کریدور اصلی ترانزیت و حمل ونقل بین المللی (کریدور شمال- جنوب، کریدور تراسیکا، کریدور شرق- غرب، کریدور جنوبی آسیا و کریدور آلتید)، امکان استفاده و به کارگیری همه روش های پنج گانه حمل ونقل (اعم از: جاده ای، ریلی، هوایی، دریایی و خطوط لوله)، دارا بودن نزدیک به 5800 کیلومتر ساحل آبی و 6500 کیلومتر مرز خشکی، دسترسی به آب های آزاد، وجود بنادری که به صورت بالقوه از توانایی قرار گرفتن بین 10 بندر بزرگ لجستیکی دنیا را برخوردارند (همچون بندر شهیدرجایی)، وسعت زیاد کشور، وجود ارتباط کالایی زیاد بین کشورهای اطراف ایران که ترانزیت آنها از ایران (در صورت فراهم بودن شرایط مساوی با سایر مسیرهای رقیب) هم به لحاظ زمان و هم هزینه مقرون به صرفه تر می باشد؛ همه و همه بیانگر مزیت های لجستیکی فوق العاده و حتی منحصربه فرد ایران است.
اما با تمام امکانات و فرصت های موجود برای تبدیل شدن کشور به یک مرکز لجستیکی، متأسفانه نتوانسته ایم از این موهبت های الهی و سابقه دیرین در امر لجستیک و بازرگانی به نحو مناسبی بهره ببریم. به نحوی که هیچ گاه توسعه لجستیک و بازرگانی نه تنها در صدر اهداف و برنامه های این کشور قرار نداشته است بلکه حتی در حد مقدورات خود نیز به آن توجه نشده است.
این در حالی است که خیلی از کشورهای پیشرفته در دو سه دهه اخیر، رویکرد توسعه ای خود را از صنعت محوری به خدمات محوری تغییر داده اند و در این میان، لجستیک به عنوان یکی از اصلی ترین رسته های خدماتی مورد توجه این کشورها بوده است. به عنوان نمونه می توان به کشورهای توسعه یافته آلمان و هنگ کنگ اشاره کرد که سهم درآمد سالیانه لجستیک تجاری این دو کشور، به ترتیب بالغ بر 340 و 83 میلیارد دلار بوده است.
با توجه به مطالعات صورت گرفته و شناخت ظرفیت ها و پتانسیل های کشورمان، می توان این توصیه سیاستی را داشت که به نظر می رسد توسعه های خدمات محور (همچون توسعه لجستیکی، توسعه گردشگری، توسعه خدمات مالی و توسعه خدمات فناوری اطلاعات) ما را سریع تر و با هزینه کمتر به اهداف تعریف شده در افق 1404 و سرمنزل مقصود برسانند. هرچند که این امر، نافی ضرورت توجه به توسعه صنعتی و معدنی کشور نبوده و این دو رویکرد توسعه ای باید در کنار یکدیگر مورد اهمیت قرار گیرند.
مفاهیم نوین و پیشرفته ای چون شهر لجستیکی، مراکز لجستیکی و حتی بنادر خشک که مدت هاست در جهان مورد توجه هستند، هنوز جایگاهی در شبکه حمل ونقل و تجارت کشورمان ندارند. چرا که مهم ترین پیش نیازهای ایجاد چنین مراکزی که زیرساخت های فیزیکی و غیرفیزیکی و تعامل صحیح نهادهای مرتبط هستند هنوز آن گونه که باید در کشور وجود ندارد.
گرچه ایران در هر یک از زیرساخت های لجستیکی (مثل جاده، بندر، فرودگاه، ریل و...) به طور جداگانه، جایگاه نسبتاً خوبی در بین کشورهای دنیا دارد؛ اما وضعیت زیرساخت های لجستیکی ایران به صورت یک جا اصلاً مناسب نیست که علت آن را باید در جزیره ای بودن هر یک از زیرساخت ها و نبود هم بندی بین زیرساخت های مختلف لجستیکی که در واقع باید مکمل یکدیگر باشند، دانست.
از همین رو، پاشنه آشیل لجستیک ایران ایجاد و توسعه زیرساخت هایی است که بتواند زیرساخت های لجستیکی جدا را به یکدیگر پیوند دهد و امکان برقراری یک جریان بدون انقطاع را در تجارت داخلی و خارجی کشور ایجاد کند. (مثل: ایجاد مراکز و هاب های لجستیکی، بنادر خشک و پایانه های حمل ونقل چندوجهی).
سؤال اساسی که همواره برای دولت ها مطرح بوده این است که چه زیرساخت هایی باید ایجاد، تقویت، تکمیل و یکپارچه شود و مدیریت و بهره برداری از آنها به چه طریقی انجام گیرد تا فرایند تجارت کالاها به صورت روان و با صرف حداقل هزینه و زمان انجام گیرد تا نه تنها تولیدکننده داخلی از مزایای حداکثری تولید و تجارت محصولات خود، چه در داخل کشور و چه با دیگر کشورها برخوردار شود، بلکه تولیدکنندگان خارجی نیز راغب به استفاده از امکانات لجستیکی و تجاری آن کشور شده و از آن به عنوان یک مرکز واسطه لجستیکی (هاب) برای کالاهای صادراتی خود استفاده کنند.
کارکردها و اقداماتی که دولت ها می توانند برای رفع چالش ها و توسعه لجستیک در کشورشان انجام دهند:
پیش بینی سازوکارهای کلان جهت توسعه لجستیک
اجرای برنامه های توسعه ای در زیرساخت های فیزیکی حوزه لجستیک
تدوین و تصویب قوانین مورد نیاز در حوزه لجستیک
اتخاذ اقدامات تشویقی و حمایتی جهت رفع چالش های لجستیکی