دیاموند پیش بینی افراد از رفتار دیگران را عاملی مهم در فعالیت اقتصادی می داند.
یکی از نتایج اصلی مقاله دیاموند در این زمینه این است که تعادلی که مرکززدایی شده باشد، می تواند کارایی پارتو داشته باشد، حتی اگر پیش از آن ناکارا بوده باشد. پیتر آرتور دیاموند، اقتصاددانی آمریکایی است که نامش بیش از هر چیز به «تامین اجتماعی» گره خورده است. دیاموند که بیشترین حجم تحلیل هایش را بر تامین اجتماعی متمرکز ساخته بود، در سال 2010 موفق شد همراه با دِیل مورتنسن و کریستوفر پیساریدیس نوبل اقتصاد را دریافت کند.
دیاموند تاکنون سهم بسیاری در حیطه های گسترده ای از علم اقتصاد داشته که شامل بدهی دولت و تجمیع سرمایه، بازارهای سرمایه ای و تقسیم ریسک، مالیات بندی بهینه، جست وجو و تطبیق بازارهای کار و بیمه های اجتماعی می شود. یکی از حیطه هایی که دیاموند در آن ها سهم بسزایی داشته، مدل هم پوشانی نسلی است. این مدل که OLG هم نامیده می شود یکی از چارچوب های اصلی تحلیلی در مطالعه دینامیک اقتصاد کلان و رشد اقتصاد است. پیش از مدل OLG، مدل رشد نئوکلاسیک رمزی-کاس-کوپمانز استفاده بیشتری داشت که در آن، افراد عمری بی نهایت دارند. در مدل OLG هر فرد عمری محدود دارد. چقدر محدود؟ آن قدر که با یک دوره زندگی فرد بعدی هم پوشانی پیدا کند.
دیاموند سهم زیادی را در تصحیح و تغییر این مدل به خود اختصاص داده. در نسخه او از این مدل، تمایل افراد به پس انداز، بیش از مقداری است که به لحاظ اجتماعی بهینه باشد. این مسئله منجر به ناکاراییِ دینامیکی می شود. دیاموند در سال 1965، مدل رمزی-کاس-کوپمانز را با یک عامل که عمری محدود دارد، گسترش داد. در نسخه او، چینش سیستم به گونه ای است که افراد جدید به صورت پیوسته به دنیا می آیند و پیرترها می میرند. دیاموند چارچوب کار خود را از پائول ساموئلسون گرفته بود و ساموئلسون درباره مدلش گفته بود: «مدلی دقیق از مسئله مصرف- وام.»
به نظر دیاموند، از آن جایی که افراد در سطوح مطلوبیت مختلف، به دنیا می آیند، نمی توان به روشنی «رفاه اجتماعی» را ارزیابی کرد. یکی از نتایج اصلی مقاله دیاموند در این زمینه این است که تعادلی که مرکززدایی شده باشد، می تواند کارایی پارتو داشته باشد، حتی اگر پیش از آن ناکارا بوده باشد.
مدل نارگیلی
در مدل نارگیلی دیاموند، چگونگی عملکرد یک اقتصاد پژوهشی که در آن تجارت کنندگان نمی توانند به صورت آنی شریکی برای خود پیدا کنند، تحلیل می شود. این مدل برای اولین بار در سال 1982، از طریق مقاله ای در ژورنال اقتصاد سیاسی، معرفی شد.
محتوای اصلی این مدل، این است که انتظارات مردم از سطح فعالیت مجموع، نقشی حیاتی در تعیین همان سطح فعالیت اقتصادی بازی می کند. این مدل تاکنون به روش هایی گوناگون تفسیر شده است که از بین آنها بیشترین تفسیر درباره بازار کار استفاده می شود. طبق این کاربست، آن چیزی که نرخ طبیعی بیکاری نامیده می شود، چیزی یکتا و منحصر به فرد نیست، و حتی اگر منحصر به فرد هم باشد، ممکن است کارا نباشد. مدل دیاموند به نفع اقتصاددانان نوکینزی استفاده می شد. آن ها این عقیده را داشتند که مدل نارگیلی دیاموند توانی بالقوه برای توضیح منشأ «ناکامی در هماهنگی» ایجاد می کند، و با استفاده از این مدل می توان توضیح داد که چرا بازارها در شفاف سازی خود ناتوان هستند.
نام این مدل، از تصور اولیه دیاموند می آید. او یک جزیره را در نظر گرفته بود، که نماد اقتصادی بسته است، و در آن افرادی زندگی می کنند که فقط نارگیل مصرف می کنند. نارگیل ها از طریق «چیده» شدن از درختان ساحلی، به دست می آیند و در واقع «تولید» می شوند. به خاطر تابویی که در این جزیره وجود دارد، شخصی که نارگیلی می چیند نمی تواند آن را به تنهایی مصرف کند، بلکه باید به دنبال شخصی دیگر باشد که او هم نارگیل چیده. این دو شخص باید نارگیل های خود را معامله کنند، تا بتوانند آن ها را بخورند. نکته کلیدی در این جا نهفته است که وقتی شخصی یک درخت پیدا می کند، از آن جایی که بالا رفتن از این درخت هزینه بر است، تنها در صورتی از درخت بالا می رود که افرادی دیگر که حاضر به انجام چنین کاری باشند، به اندازه کافی در جزیره حضور داشته باشند. اگر کسی دیگر وجود نداشته باشد که حاضر به بالا رفتن از درخت باشد، آن گاه امکان معامله و مصرف نارگیل نیز به صفر خواهد رسید و این عمل صورت نخواهد گرفت. دیاموند بر همین اساس، نتیجه مهم خودش را می گرفت: پیش بینی افراد، از رفتار اقتصادی دیگران، نقشی اساسی در تعیین نتیجه نهایی بازی می کند.
پیتر دیاموند
29 آوریل 1940، پیتر دیاموند در شهر نیویورک آمریکا به دنیا آمد. پدربزرگ و مادربزرگ او در ابتدای قرن بیستم به آمریکا مهاجرت کرده بودند. او کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه ییل گرفت و برای گرفتن مدرک دکتری به دانشگاه مشهور MIT رفت، و نهایتا در سال 1963 موفق به انجام این کار شد. در سال 2010، نوبل اقتصاد را به خاطر «تحلیلی که از بازار، همراه با اصطکاک های پژوهشی ارائه داده بود» دریافت کرد. «پروفسور موسسه» بالاترین درجه ای است که یک استاد دانشگاه MIT می تواند کسب کند، و دیاموند در حال حاضر با این درجه مشغول به تدریس است. او در سال 2011 به دلیل درگیری های سیاسی با جمهوری خواهان، عضویت در هیئت رئیسه فدرال رزرو را نپذیرفت.