آگوست کنت می گوید: «خیر! اقتصاد تنها زیرشاخه ای از جامعه شناسی است»
اوایل سال 1798 میلادی بود که آگوست کنت در شهر مونت پلیه فرانسه به دنیا آمد. او در خانواده ای محافظه کار دوران کودکی خود را گذراند و از نزدیک تجربه «جمهوری اول» را داشت. کنت در سال 1814 وارد مدرسه بسیار قدرتمند اکول پلی تکنیک پاریس شد، اما تنها 2 سال بعد که این دانشگاه توسط بوربون ها تعطیل شد، مجبور شد از دانشگاه خارج شود و در پاریس به تدریس خصوصی ریاضی بپردازد. کنت رفته رفته شهرتی به عنوان یک جامعه شناس و فیلسوف دست وپا کرد و نهایتا در سال 1857 در همان شهر پاریس، درگذشت.
آگوست کنت ریاضی دان، فیلسوف و دانشمند علوم اجتماعی فرانسوی بود، که امروز بسیاری او را با نام پدر جامعه شناسی و پوزیتیویسم می شناسند. کنت که در دوران جوانی به عنوان یک روزنامه نگار و معلم ریاضی مشغول به کار بود، با سن سیمون، اقتصاددان معروف آن سال ها آشنا شد و بعد از چند سال بر سر حق چاپ برخی آثار با او به اختلاف خورد.
کنت علم اقتصاد را به عنوان علمی مستقل قبول نداشت. به نظر او، علم اقتصاد شاخه ای از علم جامعه شناسی است. کنت بر این نظر بود که یک جامعه باید بر اساس روند رشد خطی خودش تحلیل شود. مبنای این روش هم تبدیل جامعه به ارگانیسم هایی کوچک بود که هریک از آن ها مراحل رشد خاصی، نظیر مرحله مذهبی، متافیزیکی و علمی را طی می کردند. تحلیل پوزیتیویستی یا تجربی کنت برای میدان های جامعه شناختی تنها به مرحله آخر، یعنی مرحله علمی، قابل پیاده سازی بود.
اقتصاددان ها عمدتا این نظر را داشتند که وجه اقتصادی باید از باقی وجوه زندگی اجتماعی جدا شود. کنت کاملا مخالف این نظر بود. او می گفت که باید از جامعه شناسی با همان روش تحلیل ارگانیسم ها، به عنوان یک چتر گسترده استفاده کرد، که در دل آن دیگر علوم اجتماعی، مانند اقتصاد هم گنجانده شده است. از این طریق امکان یکپارچه سازی زندگی اجتماعی انسان از ابعاد علمی، پدید می آمد.
این نظر مخالفان و موافقان بسیاری داشت و دارد. مکتب تاریخی آلمان و مکاتب تاریخی انگلستان و فرانسه و از همه مهم تر، نهادگرایان آمریکایی، در ابعادی موافق کنت بودند. آن ها کنت را تبدیل به سردمداری کردند برای مخالفت با نگاه اقتصادی کلاسیک و نئوکلاسیک که در آن ها رفتار و تصمیم گیر اقتصادی، به عنوان یک امر ثابت در کل عالم در نظر گرفته می شود. اقتصاددان های نئوکلاسیک و کلاسیک، رفتار اقتصادی را از بافتار تاریخی و اجتماعی جدا می کردند و سپس به تحلیل آن می پرداختند. مخالفت کنت با چنین دیدگاهی باعث شد که اقتصاد سیاسی خاصی توسط او راه اندازی شود که تا به امروز هم توان تحلیلی نسبتا بالایی دارد.
اقتصاد سیاسی کنتی
جان الیوت کرنز، اقتصاددانی است که لقب «آخرین اقتصاددان کلاسیک» را به دوش می کشد. کرنز در نوشته ای تحت عنوان «کنت و اقتصاد سیاسی» تحلیل خاصی از جایگاه کنت به دست می دهد. کرنز می گوید هیچ اقتصاددانی در قرن هجدهم نتوانسته حرف های بحث برانگیزی به اندازه کنت بزند، و از سوی دیگر نظریه ها و نظام هایی که به او نسبت می دهند، تفاوتی آشکار با آثار خود او دارد. اهمیت کنت به حدی است که گرچه بسیاری از نظرات او مغشوش و غیرشفاف بوده، اما بسیاری از افراد، چه موافق پوزیتیویسم باشند و چه مخالف آن، سمپاتی عمیقی را در بسیاری از نکات با کنت احساس می کنند.
گرچه بسیاری افراد هنوز هم کنت را به عنوان یک اقتصاددان بازشناسی نمی کنند، برای درک دیدگاه تکاملی پوزیتیویستی او کافی است به یکی از ایده های کلیدی اش بپردازیم: «قانون مراحل سه گانه». این قانون که توسط کنت در مجموعه نوشته های «درس هایی درباره فلسفه پوزیتیو» توسعه داده شده است، ادعا میکند که جامعه به عنوان یک کل، و هر علم مشخصی، در سه مرحله ذهنی رشد می کند: 1) مرحله الهیاتی، 2) مرحله متافیزیکی و 3) مرحله پوزیتیو.
مرحله الهیاتی به توضیح خدایگان تشخص یافته در باورهای بسیار قدیمی می پردازد. در زمان های بسیار قدیم، مردم باور داشتند که تمام پدیده های موجود در طبیعت مخلوق یک وجود فراطبیعی بوده است. انسانها نتوانستند که دلایل طبیعی پدیده هایی گوناگون را کشف کنند، به همین خاطر هریک از آن ها را به قدرتی آسمانی نسبت دادند و برای هر پدیده خدایی را متصور شدند.
مرحله متافیزیکی در امتداد همان مرحله الهیاتی قرار می گیرد. مرحله متافیزیکی در اصل خود، تبیین مفاهیم انتزاعی غیرشخصی است. همین مسئله با توضیح مفهوم خدا آغاز شد. زمانی که خدا دیگر به معنای «پروردگار دریا» یا «خدای خورشید» نبود، تبدیل به مفهومی انتزاعی شد که از دل خود طبیعت را به پیش می راند. تفکر متافیزیکی دیگر به خدایی شخصی سازی شده کاری نداشت و آن را قبول نمی کرد. این نوع تفکر تنها با فلسفه غرب همراه نمی شد، بلکه در بسیاری باورها و ادیان شرقی مانند هندوییسم هم موجود بود.
مرحله سوم که مرحله پوزیتیو یا مرحله علمی نام دارد، به تبیین علمی جهان تکیه می کند. این تبیین بر اساس مشاهده، آزمایش و مقایسه صورت می گیرد. کنت بر این نظر بود که ممکن است که هر سه مرحله به صورت هم زمان در یک جامعه وجود داشته باشند، اما به هر حال تحلیل علمی تنها محدود به مرحله نهایی است و جامعه شناسی و زیرشاخه اش یعنی علم اقتصاد هم نمی تواند از این مرحله خارج شود.