اقتصاد کلاسیک غالباً نخستین مکتب اقتصادی مدرن شناخته می شود. توسعه دهندگان اصلی آن عبارت اند از آدام اسمیت, ژان-بتیست سه, دیوید ریکاردو، رابرت مالتوس و جان استوارت میل.
ثروت ملل آدام اسمیت در 1776 معمولاً آغاز اقتصاد کلاسیک قلمداد می شود. این مکتب تا میانهٔ قرن نوزدهم فعال بود و اقتصاد نئوکلاسیک در حدود 1870، یا به تعریف مارکس «اقتصاد سیاسی مبتذل» از 1830 جای آن را گرفت. تعریف اقتصاد کلاسیک، خصوصاً دوره 1830-70 و ارتباط با اقتصاد نئوکلاسیک محل بحث است. لفظ «اقتصاد کلاسیک» را کارل مارکس در اشاره به اقتصاد ریکاردی - اقتصاد دیوید ریکاردو و جیمز میل و پیشینیانشان - باب کرد ولی استفاده از آن سپس به پیروان ریکاردو تسری یافت.
اقتصاددانان کلاسیک مدعی بودند که بازارهای آزاد، وقتی در آنها مداخله ای صورت نگیرد، خود را تنظیم می کنند. آدام اسمیت به کنایهٔ "دست نامرئی، " که بدون نیاز به هرگونه مداخله خارجی بازارها را به سوی تعادل طبیعی حرکت می دهد، اشاره کرد.
اقتصاد کلاسیک، برخلاف اقتصاد کینزی، چه در خصوص کالاها و چه در خصوص دستمزدها قیمت ها را انعطاف پذیر فرض می کند. دیگر فرضیه اصلی مبتنی بر قانون سه است: عرضه تقاضای خود را ایجاد می کند- یعنی، کل تولید درامدی ایجاد می کند که برای خرید همه تولید کافیست؛ این برخلاف کینز، تلویحاً فرض می کند که پس انداز یا هزینه کرد خالص پول یا ادوات مالی وجود خواهد داشت. دیگر اصل اقتصاد کلاسیک برابری پس اندازها و سرمایه گذاری است، با این فرض که نرخ های بهرهٔ انعطاف پذیر همواره در تعادل خواهند ماند.