«تعادل» (Market Equilibrium) زمانی رخ می دهد که مقدار عرضه شده برابر مقدار تقاضا شده باشد که همان نقطه تقاطع منحنی عرضه و منحنی تقاضا است. در میزان قیمتی، کمتر از سطح تعادلی، مقدار عرضه شده کمتر از مقدار تقاضا شده است. از طرفی دیگر، در قیمتی بالاتر، مقدار عرضه شده بیشتر از مقدار تقاضا شده است و به عبارتی، مازاد تقاضا وجود دارد. مطابق مدل عرضه و تقاضا، در صورت موجود بودن منحنی عرضه و تقاضای معین، قیمت و مقدار، در قیمت ایجادکننده برابری بین مقدار عرضه شده و مقدار تقاضا شده، ثابت باقی می مانند. به همین صورت، نظریه عرضه و تقاضا، مقدار تعادلی یا قیمت تعادلی جدید به وجود آمده از تغییر در موقعیت منحنی عرضه یا تقاضا را، تعیین می کند.
تعادل اقتصادی
برای مقدار معین از کالای مصرفی، نقطه ای روی منحنی تقاضا نشان دهنده ارزش یا «مطلوبیت نهایی» (Marginal Utility) برای مصرف کنندگان آن واحد است. یعنی مصرف کننده حاضر است برای آن واحد چه مقدار پول پرداخت کند. نقطه متناظر روی منحنی عرضه نشان دهنده «هزینه نهایی» (Marginal Cost) - افزایش به وجود آمده در هزینه کل به ازای تولید آن واحد کالا - است. قیمت تعادلی توسط عرضه و تقاضا تعیین می شود. در بازار رقابت کامل، در تعادل، عرضه و تقاضا نشان دهنده هزینه نهایی و مطلوبیت نهایی هستند.
در طرف عرضه بازار، بعضی از عوامل تولید، در کوتاه مدت، به صورت نسبی، متغیر در نظر گرفته می شوند. این موارد بر هزینه های نهاده های متغیر تأثیرگذار خواهند بود. مقدار مصرف آن ها می تواند به راحتی تغییر پیدا کند، مانند مصرف برق، نهاده های خام (مواد اولیه). سایر نهاده ها به صورت نسبی ثابت هستند که از جمله آن ها می توان به ساختمان و تجهیزات و اعضای کلیدی، اشاره کرد. در بلندمدت، تمامی نهاده ها توسط مدیریت، قابل تغییر است. این تمایزها از تفاوت در «کشش» (Elasticity) منحنی عرضه در کوتاه مدت و بلندمدت و تفاوت های متناظر در تغییر قیمت-مقدار به وجود آمده از انتقال منحنی عرضه یا تقاضا به وجود می آیند.