تنگهٔ هرمز آبراهی است بین استان هرمزگان ایران و استان مسندم عمان که دریای عمان را به خلیج فارس میپیوندد. این گذرگاه یکی از راهبردیترین مسیرهای بینالمللی کشتیرانی در جهان به شمار میآید.
تنگهی هرمز از دیرباز به دلیل آنکه تنها راه ورود به خلیج فارس و تنها راه دسترسی دریایی به کشورهای منطقه بوده، برای امپراتوریها و کشورهای استعمارگر و طبعاً برای کشورهای منطقه اهمیت بسیاری داشته است. اما این اهمیت زمانی به حد فوقالعادهای رسید که نفت در خلیجفارس کشف شد و تا امروز همین نفت یکی از اصلیترین منابع انرژی جهان و اصلیترین منبع درآمد کشورهای منطقه بوده است.درست به همین دلیل تنگهی هرمز که خلیجفارس را از طریق دریای عمان به آبهای آزاد جهان متصل میکند، یکی از استراتژیکترین تنگههای جهان است و اوضاع حاکم بر آن میتواند اقتصاد جهان را دستخوش تغییر یا حتی بحران کند.
بر اساس آمارها حدود 88 درصد نفت عربستان، 90 درصد نفت ایران، 98 درصد نفت عراق، 99 درصد نفت امارات متحده عربی و تمام نفت کویت و قطر از تنگهی هرمز به کشورهای دیگر صادر میشود و رویهم رفته حدود 90 درصد صادرات نفت خلیج فارس، توسط تانکرهای نفتی از این مسیر انجام میشود و این درحالی است که علاوه بر نفت، 50 درصد معاملات تجاری کشورهای منطقه با جهان نیز از راه همین تنگه صورت میگیرد و بستهشدن این تنگه به معنای توقف تمام معاملات تجاری برخی کشورهای منطقه است.به همین خاطر برخی کشورهای منطقه کوشیدهاند برای صادرات نفتی خود تنها به عبور از این آبراه متکی نباشند و با احداث خطوط لوله، نفت خود را به کشورهای دیگر صادر کنند. اما باتوجه به اینکه حدود 68 درصد ذخایر نفت و گاز دنیا در خلیج فارس قرار دارد و همچنان بیشتر صادرات نفتی کشورهای حوزهی خلیج فارس با نفتکشها انجام میشود، امنیت این تنگه در تأمین انرژی دنیا اهمیت بالایی دارد.
عمق تنگهی هرمز از خلیجفارس بیشتر است و در برخی نقاط به 100 متر هم میرسد اما عرض آن در وسیعترین نقطه به 180 کیلومتر میرسد که آن هم در جایی از تنگه به حدود 38 کیلومتر کاهش مییابد که از این میان عرض مسیر کشتیرانی در هر جهت تنها در حدود سه کیلومتر است. بنابراین امکان کنترل تنگه برای نیروهای نظامی به راحتی میسر میشود.آبهای تنگهی هرمز به سه بخش تقسیم میشود که شامل آبهای سرزمینی ایران، آبهای سرزمینی عمان و آبهای آزاد است. این تنگه تابع مقررات عهدنامه کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریاهاست و در شرایط صلح، کلیه کشتیهای نظامی و بازرگانی از حق عبور ترانزیت برخوردارند.
ایران و عمان به عنوان دو کشور دو طرف تنگه، میتوانند از مناطق ساحلی خود هرگونه بهرهبرداری انجام دهند و کنترل نظامی این محدوده نیز برعهدهی دو کشور دو سوی تنگه است اما در شرایط صلح، حق تعلیق یا اخلال در عبور و مرور بیضررِ کشتیهای دیگر کشورها را ندارند. چراکه تنگهی هرمز به دلیل موقعیت استراتژیک طبق کنوانسیون حقوق دریاها، یک تنگهی بینالمللی است.
گرچه به واسطهی همان کنوانسیون، دولت ایران نمیتواند در شرایط صلح برای بخشهای غیر سرزمین خود در تنگهی هرمز محدودیت تردد ایجاد کند یا تنگه را مسدود کند اما با توجه به اینکه کشور آن سوی تنگه، یعنی عمان، کشوری کوچک با توان نظامی پایین است و به علاوه خط ساحلی کمتری در تنگهی هرمز دارد، عملاً قدرت تعیینکنندگی ندارد و بیشترین کنترل تنگه در دست ایران است و ایران با داشتن خط ساحلی وسیعتر در تنگه و وجود جزایر متعدد، برای کنترل ترددهای این آبراه تسلط بالایی دارد.کارشناسان اقتصادی معتقدند در صورت بستهشدن تنگهی هرمز، بازارهای جهانی نفت با کمبود 20 میلیون بشکهای مواجه میشوند و احتمال دارد که بهای نفت از مرز بشکهای 250 دلار هم بگذرد. چرا که بستهشدن تنگه هرمز به معنای توقف صادرات 90 درصد نفت منطقه و توقف معاملات تجاری بسیاری از کشورهای حوزهی خلیج فارس خواهد بود.تسلط سیاسی و نظامی ایران بر تنگهی هرمز از یک طرف و وابستگی شدید اقتصاد منطقه و جهان به تجارت دریایی از طریق این آبراه، حالا به برگ برندهای در دست سیاستمداران ایرانی تبدیل شده و طرفهایی که فکر مقابله با ایران را در سر دارند، از این بیم دارند که مبادا ایران این برگ را روی میز بگذارد. هرچند برخی کارشناسان دربارهی تبعات منفی این اقدام برای ایران هشدار دادهاند.