چین در سال 1820، به عنوان یک اقتصاد بزرگ در جهان مطرح بود. امروزهم به عنوان یکی از یزرگترین اقتصاد های جهان به شمار می آید.در دهه 1820 رییس جمهور مونرو رئیس جمهور وقت آمریکا تصمیم گرفت سیاست خود را فراتر از آمریکا نگاه کند. او در این مشاهده دنیایی متفاوت را پیش روی خود دید. یونانی ها علیه امپراطوری عثمانی قیام کرده بودند. برزیل استقلال خود را در مقابل پرتغال اعلام کرده بود، اولین جرقه های انقلاب صنعتی در انگلیس زده شده بود، که اختراع راه آن مدرن و ماشین بخار را به دنبال داشت.
دراین زمان چین جایی که سلسله چینگ در اوایل قرن سوم حکوت امپراطوری خود قرار داشت، در واقع صاحب بزرگ ترین سهم تولید ناخالص داخلی درآن زمان بود.دویست سال بعد، رهبران اقتصادی جهان و متخصصان تکنولوژی برای مقابله با چهارمین انقلاب صنعتی چین گرد هم می آیند.چین در حال حاضر دومین اقتصاد بزرگ جهان به شمار می رود، و بهترین شرایط را (در ppp) داراست.چین از نظر صنعتی در قرن نوزدهم سیر روبه عقبی را طی کرد، اما در حال حاضر با عنوان انقلاب صنعتی در اقتصاد غرب ترکیب شده است. اما چین در سال 1978 به بعد با افزایش رشد اقتصادی بی سابقه روبرو شد.
1-چین توانسته بیشتر مردم خود را از فقر نجات بدهد
در ابتدای اصلاحات سال 1978، چین یک کشور فقیر به شمار می رفت. در واقع تولید سرانه داخلی این کشور شبیه به کشور فقیر زامبیا بوده است. این سهم سرانه کمتر از میانگین آسیا و کمتر از میانگین دو سوم آفریقا بوده است.این در حالی است، که چین رشد تولید متوسط نا خالص داخلی را تا سال 2014 سالانه به مقدار 10% در هر سال افزایش داده است. این افزایش سرانه تولید ناخالص داخلی تقریبا در طی این سالها 49 برابر شده است.
2-چین با کاهش رشد تولید ناخالص داخلی مواجه است
در سال گذشته یعنی در سه ماهه اول سال 2016، چین از سال 1990 به بعد کمترین سرعت رشد را داشته است. پس چه اتفاقی افتاده است که این کشور رشد تولید ناخالص داخلی را 6.7% اعلام کرده است. کاهش رشد تولید ناخالص داخلی تاکنون در چین رشد چشمگیری داشته است. عامل اصلی رشد اقتصاد چین تا به حال هم همین امر بوده است. اما سه عامل دیگر هم وارد این بازی اقتصادی شده اند که آنها هم عوامل رشد طولانی مدت محسوب می شوند. این عوامل از این قرار هستند، نیروی کار، بهره وری و سرمایه می باشند.
3-بخش خصوصی ریسک اصلی رشد واشتغال است
بین سال های 2010تا 2012 بخش خصوصی در کشور چین دو سوم، از سه چهارم سهم تولید ناخالص چین را تشکیل دادند.این یعنی 90% از صادرات چین در دست این بخش بوده است.
4-چین در حال توسعه مصرف کنندگان طبقه متوسط است
این رشد در خدمات منجر به رشد ثروت ودرآمد خانوار می شود. مصرف کنندگان چینی بیشتر هزینه زندگی را صرف خدمات می کنند. یکی از این مصارف پرداخت حق بیمه برای فرار از پرداخت جریمه است. این باعث خوشحالی است که طبقه ی متوسط در چین نردبان درآمد را حرکت می دهند. البته ناگفته نماند که در این قشر از مصرف کنندگان هنوز هم صرفه جویی از جایگاه مهمی برخوردار است.
5-رشد آهسته تولید، سود آوری متعلق به شرکت های دولتی را کاهش می دهد
یکی از سریع ترین بخش هایی که رشد اقتصادی در آن اتفاق افتاده، بخش مراقبت های بهداشتی، فناوری و آموزش وسرگرمی است. که در پرتو توازن اقتصادی در چین به یک اهمیت اقتصادی تبدیل شده است. کاهش رشد در اقتصادی به طور خاص به صنایع سنگین نظیر فولاد، زغال سنگ، سیمان تأثیر منفی می گذارد. بخش هایی که از اهمیت استراتژیک کمتر برخوردار هستند، این تأثیر منفی به همین شکل در شرکت های دولتی (SOEs) درجه بندی می شوند.
6-چین بزرگ ترین صادر کننده جهان و دومین تولید کننده ی عمده ی کالاهای تجاری است
چین تأثیر قابل توجهی در عملکرد اقتصادی جهان دارد. این عملکرد را می توان در ارقام ذیل جستجو کرد.از سال 2010 چین بزرگ ترین صادر کننده ی کالا ودومین وارد کننده کالا به شمار می رود.همچنین سومین صادر کننده وپنجمین وارد کننده ی خدمات تجاری در جهان به شمار می رود، شکلی که در زیر مشاهده می کنید، بیانگر تجارت چین با کشور های مختلف در جهان است.مقصد اصلی برای تجارت ایالات متحده با سهم 17% است، اتحادیه اروپا 15.9%، هنگ کنگ 15.5%، ژاپن 6.4%، جمهوری کره 4.3% هستند.
7-چین به عنوان دومین تامین کننده و گیرنده ی اصلی سرمایه گذاری مستقیم خارجی(FDI) است
همتن طور که نمودار ها نشان می دهند چین یکی از بزرگ ترین اراده دهندگان و گیرندگان سرمایه گذاری مستقیم خارجی است. سال گذشته تنها خروجی FDI از چین 15% نسبت به سال قبل افزایش داشته است. و به مرز 116 میلیارد دلار رسیده است. این در حالی است که ایالات متحده در مقایسه با این رشد، کجموع خروجی 337 میلیارد دلاری اش تنها سه درصد رشد داشته است.چین دارای بزرگ ترین ذخایر ارز خارجی در جهان است، که این مقدار 3.12 تریلیون دلار است.علاوه براین بین سال های 2016-2005 کل سرمایه گذاری و فعالیت های ساختمانی در چین مجموعا به ارزش 1.2 تریلیون دلار ارزش داشته است.
8-چین مسیر روشنی را پیش رو دارد
انتظار می رود که چین تا سال 2030 به بزرگ ترین اقتصاد جهان تبدیل شود. همان طور که در این نظر سنجی مشاهده می کنید. موانع در انتظار که باید رفع بشوند، تسهیل مصرف داخلی و صرفه جویی در هزینه های پایین، کاهش میزان بدهی، اصلاح بخش SOE و تحقق یک رشد متعادل و به وجود آوردن رفاه در سطح زندگی برای همه ی مردم باید محقق شود. همان طور که مشاهده می کنیم در این نظر سنجی موانع در انتظار تسهیل مصرف داخلی است، کاهش هزینه ها ی پایین، وقتی این نتایج وجود داشته باشد پس این کشور در انقلاب چهارم صنعتی خود در راه رسیدن به موقعیت بزرگ ترین اقتصاد جهان قرار ندارد.