برج تسلا (برج واردنکلیف):
در اوایل قرن بیستم، در روستای شورهارن در نیویورک آمریکا ساختمانی عجیب در حال ساختن بود. رئیس و مجری طرح این ساختمان مهندسی نابغه به نام نیکلا تسلا نام داشت.
اون یک مهاجر صربستانی بود که به تابعیت ایالات متحده در آمده بود. او توانسته بود با جذب سرمایه ای به ارزش 150 هزار دلار از جی پی مورگان اقدام به ساخت این برج کند.
هدف اصلی تسلا ایجاد انرژی الکتریکی رایگان و مهم تر از آن انتقال بی سیم آن بود. این برج که بعد ها به برج تسلا و برج واردنکلیف مشهور شد، از قله ای سیم کشی شده به همراه ریشه ای فلزی تشکیل شده بود که تا عمق حدود 90 متری در زمین قرار داشت.
نمایی از برج واردنکلیف در سال 1904
پیش تر از این بلند پروازی، تسلا توانسته بود با ارائه طرح جریان متناوبش به شهرت دست یابد. او با استفاده از این طرحش توانسته بود دنیا را متحول کند. اما طرح انتقال بی سیم جریان الکتریسیته به راستی رویایی فراتر از تصور بود.
در سال 1891، نیکولا تسلا سخنرانی برای اعضای موسسه مهندسان برق ایالات متحده در شهر نیویورک انجام داد.
در این سخنرانی او نمایشی عجیب را نشان داد. در هر دست او یک حباب گازی قرار داشت که نسخه اولیه لامپ فلورسنت های مدرن امروزی محسوب می شود.
حباب ها به هیچ سیمی متصل نبودند، با این وجود در طول سخنرانی روشن بودند. تسلا به حضار متعجب توضیح داد که برق از طریق ورقه هایی فلزی منتقل می شود که در صحنه قرار دارند. اما این انتقال از طریق هوا صورت می گرفت.
او نحوه انتقال بی سیم را نیز برای فواصلی طولانی تر توضیح داد. همچون اغلب سخنرانی ها، مخاطبان تسلا کاملا مجذوب و البته گیج شده بودند.
تسلا به آزمایشگاهش در کلرادو اسپرینگ بازگشت تا آزمایش هایش را برای عملی کردن انتقال بی سیم انرژی ادامه دهد.
او آزمایش هایش را با این هدف ادامه داد که اولین رعد و برق که تا آن روز توسط انسان ساخته نشده بود را ایجاد کند.
برای این منظور تسلا یک کره مسی را در ارتفاع 142 فوتی در سقف آزمایشگاه خود، بالای یک دکل قرار داد. سیم کشی قابل توجه در برج از طریق یک سیم پیچ تسلا با ولتاژ بسیار بالا به آزمایشگاه متصل می شد.
در شبِ آزمایش، آسمان با وصل شدن برق، با نور آبی به کلی روشن شد. او به دستیارش گفت تا با بیشترین ظرفیت برج را برقدار کند.
نیکولا تسلا بیش از پیش مطمئن شد که امکان انتقال بی سیم برق وجود دارد. در حقیقت او اعتقاد داشت که می توان از زمین و آسمان به عنوان رسانای الکتریکی بهره برد.
با این حال اندکی بعد رقیبش، گولیلمو مارکونی توانست اولین سیگنال را در فاصله چند مایلی مخابره کند.
اما پیش از این اتفاق، تسلا حق امتیاز مخابره بی سیم را ثبت کرده بود؛ با این حال سرمایه گذاران طرح تسلا از پیشی گرفتن مارکونی دل سرد شده بودند. البته طرح تسلا بسیار پیچیده تر و البته گران تر از طرح مارکونی بود.
با وجود ارائه شدن سیستم مارکونی فرآیند ساخت برج تسلا نیز ادامه یافت. این در حالی بود که او بر این باور بود که کسی دیگر روی پروژه او سرمایه گذاری نخواهد کرد.
جریان برقرار شده توسط تسلا در حالت کلی به دو صورت بود. اولین شکل از انتقال انرژی به وسیله امواجی بود که در زیر پوسته زمین و در زیر دریاها ایجاد می شد.
گیرنده باید به شکل آنتنی باشد که بخشی از آن در زیر زمین قرار داشته باشد. این آنتن با دریافت بار های الکتریکی می توانست سیگنال مخابره شده را دریافت کند.
جالب است بدانید که با استفاده از این برج ها امکان انتقال اطلاعات نیز وجود داشت. در حقیقت این برج نسخه امروزی برج های مخابراتی و ایستگاه های رادیویی محسوب می شود.
آزمایش های تسلا نشان داده بود که طرح او به خوبی می تواند انرژی الکتریکی را به صورت بی سیم منتقل کند. اما سقوط بازار در ابتدای قرن بیستم و افزایش قیمت مواد اولیه، پروژه را متوقف کرد. نهایتا در اواسط جنگ جهانی اول، برج به طور کلی تخریب شد.
این اتفاق روحیه تسلا را بسیار تضعیف کرده و منجر به افسردگی او شد. در اوج جنگ جهانی دوم، در سال 1943 او در هتلی در نیویورک درگذشت و دست نوشته هایش به طرز مشکوکی ناپدید شدند. بنابراین جزئیات فنی آنچه که تسلا رویای عملی کردنش را داشت، به همراه خودش دفن شد.