بنا بر الگوی فرضی زنجیره فولاد بالا؛ در یک ارتباط سالم و کارآمد؛ تناسب قیمت خروجی این چهار لایه می بایست همیشه یکسان و ثابت باشد. اگر پایه قیمت گذاری در این زنجیره را قیمت شمش بدانیم.
تناسبات قیمتی در یک دامنه کران دار و مشخص، به صورت زیر خواهد بود:
که در این جا و همان طوری که مشاهده می شود متغیر x از اهمیت و حساسیت ویژه ای برخوردار است چرا که در تمامی معادلات زنجیره نقش مستقیم ایفا می نماید.
به طور معمول تغییرات متغیرهای a ,b و c در صورتی که اتفاق یا مصوبه خاصی حادث نشده باشد معمولا در طول سال ثابت و کرانه آن قابل تعریف خواهد بود.
به عنوان نمونه و مثال، پارامترهای ورودی در این لحظه بدین صورت تعریف می شود:
در بازار غیر رسمی؛ نرخ شمش تولیدکنندگان خصوصی بر اساس سامانه نرخ باکس، پنجشنبه در بازه 1490~1460 تومان و نرخ شمش فولاد خوزستان هم آخرین بار در بازار نقدی 1580 شنیده شد.
- متغیر b:
برای تولیدکنندگان خصوصی میلگرد، مطابق با تحقیقات میدانی در بازه 30±200 تومان برای میلگرد پایه (12 تا 32)؛ برای سال جاری معمولا لحاظ می شود.
- متغیر c:
برای عمده فروشان حداکثر 3 درصد و برای خرده فروشان حداکثر 5 درصد سود مطابق با قوانین مالیاتی تعریف شده است.
همان طوری که از تعاریف مشخص است؛ تغییرات هر لایه بر لایه بعدی اثر گذار خواهد بوده و چنانچه تغییری حادث شود می بایست اولا با هماهنگی و اطلاع رسانی سایر لایه صورت گیرد و دوم این که بعد از تغییر؛ فرصت کافی برای تطبیق یا به اصطلاح آداپته شدن برای لایه های دیگر فراهم شود.
در این میان هر گونه تغییرات لحظه ای بدون در نظر گرفتن فرصت ترمیم و تطبیق برای سایر لایه ها؛ اثرات مخرب و غیر قابل پیش بینی را برای کل زنجیره به همراه خواهد داشت.
از جمله این موارد می توان به دامن زدن به بی اعتمادی در بین لایه های مختلف این زنجیره و خروج سرمایه؛ متضرر شدن برخی از لایه ها؛ دامن زدن به رکود و بی ثباتی اشاره نمود.