الماس:
الماس از کربن خالص تشکیل شده و سیستم تبلور آن کوبیک است. وزن مخصوص 5/3، ضریب شکست آن 42/2 و سختی آن در مقیاس موس، مساوی 10 می باشد. این سنگ با سنگ کیمبرلیتی که از اعماق زیاد منشاء گرفته اند همراه است.
در رسوبات رود خانه ای به صورت پلاسر یافت می شود. به علت مصارف زیاد الماس که بیش از 80% آن به مصارف صنعتی (از جمله برش مواد بسیار سخت نظیر فولاد آلیاژی، کاربید تنگستن، سایدن و پولیش، اره کردن سنگ و بتون حفاری ها) می رسد دانشمندان به فکر ساختن الماسهای مصنوعی افتادند.
برای این کار دانشمندان از طبیعت الهام گرفته و طبیعت حاکم برای تشکیل الماس را بررسی کردند.محل تشکیل الماس دارای فشار و حرارت زیاد می باشد.
این فشار و حرارت لازم را دانشمندان با طراحی دستگاه هایی که می توانستند چندین هزار بار فشار و چندین درجه سانتیگراد حرارت را تولید کند، بسازند. ولی تنها مسأله ای که نادیده گرفته شده بود مسئله زمان بود چون در طبیعت بی شک زمان زیادی برای تشکیل الماس در اعماق سپری می شود.
دانشمندان با فرض اینکه به این مشکل فائق آیند با حرارت و فشارهای مختلف کار را بر روی گرانیت شروع کردند، کاری که بیشتر از 5 سال طول کشید و تأثیر متقابل فشار و حرارت زیاد را بر هم بررسی کردند ولی این مسأله را نتوانستند حل کنند تا اینکه برای نخستین بار الماس توسط گروهی از دانشمندان سوئدی در سال 1953 ساخته شد.
جنرال الکتریک در سال 1954 برای اولین بار با استفاده از گرافیت در فشار 50 تا 60 کیلو بار و دمای 1500 درجه سانتیگراد توانست الماس مصنوعی بسازد. چون کربن در ساختار گرانیت جایگاه خود را ترک نمی کند، برای اینکه به این مشکل غلبه کنند به دنبال حمال مناسبی برای کربن گشتند.
این حمال به دلیل ظرفیت خود و وزن اتمی اش باید خاص می بود. به همین دلیل حمال ترولیت را مناسب دیدند و در نتیجه آن را به آزمایش اضافه کردند. این دفعه به موفقیعت بی نظیری در جهان دست یافتند و الماسهای زیاد و کوچکی دیده شد.
در این مرحله کار Feظرفیت مناسبی برای حمل کربن داشت و می توانست هر کربن جای گوگرد بنشیند و جابه جا شود. در اول کار چون الماس ها به قدری کوچک بودند که توجیه اقتصادی چندانی نداشتند به دنبال راهی برای الماسهای بزرگ تر گشتند.
البته در این مرحله چون الماسها چندان شفاف و زینتی نبودند و دارای اندازه کوچکی بودند به عنوان سرمته و سمباده در صنعت به کار گرفته شده و انقلابی در صنعت ایجاد شد.در مرحله بعد دانشمندان برای تسریع در عمل حمل و همچنین برای بزرگ تر شدن، نطفه ای از الماس را در درون گرانیت قرار دادند تا این عمل به سرعت پیش رود.
در ادامه این کار و با پیدا کردن فشار و حرارت لازم الماسهای بزرگ و بهتری به دست آوردند و به سرعت روانه بازار سنگهای زینتی شد و رقیب سرسخت و زنگ خطری برای الماس طبیعی شد. به همین دلیل الماس فروشان طبیعی به دنبال نقطه ضعفی برای الماس مصنوعی گشتند.
از لحاظ شکل و سختی هیچ فرقی بین طبیعی و مصنوعی نمی توانستند بگذارند ولی تنها مسأله ای که به راحتی در الماس مصنوعی قابل مشاهده بود تراشه هایی از آهن درون الماس بود که این تراشه ها باعث شناخت الماس مصنوعی می شد برای این کار دوباره الماس سازان به دنبال راه حلی گشتند و توانستند با طراحی دستگاه های دقیق تر و همچنین صرف زمان بیشتر برای ساخت الماس در دستگاه، دیگر اثری از آهن یافت نمی شد ولی بعد از این مسأله ای که وجود داشت رنگ الماس مصنوعی بود.
الماسهای مصنوعی اغلب به رنگ زرد یا نارنجی بودند و این مسأله باعث کاهش شفافیت الماس می شد. الماس سازان برای رفع این مشکل دوباره به ساختار الماس مصنوعی مراجعه کردند و مشاهده کردند در خلل و فرج الماس مصنوعی یک چیز اضافی به نام N2 به صورت اسیر شده وجود دارد که در الماس طبیعی وجود ندارد و این عامل به خاطر تشکیل آن در جو زمین بود چون نیتروژن در اعماق زمین وجود ندارد پس در نتیجه الماس طبیعی فاقد نیتروژن و دارای شفافیت بیشتری بود.
بریا حل این الماس سازان به دنبال یک جذب کننده مناسب برای نیتروژن گشتند تا الماس بدون مزاحمت نیتروژن ساخته شود.بهترین عنصری که با ظرفیت مناسب یافتندAl³ بود با قرار دادن Al دور گرافیت، Al از مراجعت نیتروژن به درون الماس ممانعت میکرد و آن را جذب می نمود اکنون کار برای الماس فروشان طبیعی سخت شده بود.
چون الماس مصنوعی به بازار می آمد که دارای شفافیت، سختی و جلای یکسان با طبیعی بود.دوباره الماس فروشان به دنبال راه حلی گشتند و این بار دیدند که الماس های مصنوعی خاصیت فلورسانس دارند یعنی اگر الماس مصنوعی را در تاریکی بگذاریم و به آن اشعه گاما تابش دهیم بعد از قطع اشعه الماس تا چند ثانیه شروع به درخشیدن میکند.
یعنی نور از خود تابش میکند و طبیعی این خاصیت را نداشت.الماس سازان دوباره به دنبال راه کار مناسب گشتند و با بررسی دقیق و طراحی مناسب تری از دستگاههای الماس ساز و بهبود روش کارشان تا حدود زیادی این مشکل را مرتفع کنند و این بار الماس فروشان طبیعی باید چه کار کنند؟؟؟
آنها با بررسی ساختار الماس طبیعی و مصنوعی که اندکی شکل نوکلوئید مصنوعی با طبیعی فرق دارد ولی این کار را هر کارشناس الماس نمی توانست تشخیص دهد و خیلی محدود بود و در نتیجه مناسب بازار نبود پس الماس فروشان طبیعی به ناچار فقط توانستند اسم شرکت خودشان را در الماس به صورت خیلی ریز بنویسند تا مشتریان از طبیعی بودن زیور آلات خود مطمئن شوند.