مطلوبیت زمین بدون در نظر گرفتن محدودیت های آب وهوایی
هنگامیکه مطلوبیت زمین براساس محدودیت های خاک و توپوگرافیک اندازه گیری شد، 120 میلیون هکتار(74 درصد) از زمین های کشور دارای کیفیت ضعیف یا پایین تر برای کشاورزی هستند. زمین هایی با مطلوبیت متوسط حدود 17.2 میلیون هکتار (11 درصد) از کشور و زمین های با کیفیت بالا ( خوب و خیلی خوب) حدود 5.8 میلیون هکتار (4 درصد) از کل کشور را تشکیل می دهند.
توزیع فضایی طبقه های مطلوبیت نشان می دهد طیف وسیعی از زمین های مرکز، شرق و جنوب شرقی ایران ظرفیت کمی برای کشاورزی دارند (بدون در نظر گرفتن آب و متغیرهای آب وهوایی).
همانطور که در شکل 2 نشان داده شده ظرفیت کشاورزی در این مناطق به دلیل کمبود کربن طبیعی (OC) و سطح بالای سدیم (ESP)است. با توجه به اطلاعات موجود، مواد طبیعی در خاک ایران کم است و تخمین زده می شود 67 درصد زمین های کشور کربن طبیعی کمتر از یک درصد دارند.
خاک های نمکیEC (که از سوی سازمان FAO به عنوان خاک هایی با رسانایی الکتریسیته معرفی شده اند) در 41 میلیون هکتار از زمین های ایران(25 درصد) وجود دارند.
هرچند بسیاری از گیاهان به شدت تحت تأثیر خاک های نمکی قرار دارند اما محصولات مقاوم مانند نیشکر را می توان در خاک هایی با ECبالای 20 dS/m کاشت.
از سوی دیگر هرچند خاک های سدیمی در ایران کمتر یافت می شوند( حدود 0.5 میلیون هکتار از کشور) اما خاک هایی ESP بالا دارند بیش از 30 میلوین هکتار(18 درصد) زمین های کشور را پوشانده اند.
خاک های با کیفیت ایران برای کشاورزی( طبقه خوب و بسیار خوب) در باریکه ای از کناره دریای خزر( استان های گلستان، مازندان و گیلان) و همچنین در غرب و شمال غرب( مانند آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه) وجود دارند.
در شمال غربی و غربی مهم ترین محدودیت کشاورزی ناشی از ارتفاع زیاد و دره های عمیق است که در رشته های البرز و زاگرس دیده می شود.
مطلوبیت زمین برای کشاورزی با آب باران
تاکنون تحلیل مطلوبیت زمین کشاورز براساس خاک و وضعیت کشت بود که نشان دهنده بازده کشاورزی ایران بدون در نظر گرفتن محدودیت های اضافی ناشی از متغیرهای آب و آب وهوا بوده است.
با این وجود ایران در یکی از خشک ترین نقاط جهان قرار گرفته که کم آبی به عنوان عامل اصلی محدودیت کشاورزی شناخته می شود.
با توجه به شاخص خشکسالی، تحلیل نشان داد 98 درصد از ایران را می توان جزو مناطق خیلی خشک، خشک یا نیمه خشک به حساب آورد.
آگوست و ژانویه( تیر و مرداد) و (دی بهمن) به ترتیب خشک ترین و پرآب ترین ماه های سال در ایران هستند.
بیش از نیمی از کشور شاهد شرایط آب وهوایی بسیار خشک در 5 ماه متوالی سال است که از ژوئن آغاز می شود0
این الگوی موقت از شاخص خشکسالی عواقب وخیمی برای محصولاتی دارد که در تابستان پرورش می یابد زیرا مقدار آب و نرخ آبی که محصول جذب می کند ممکن است در این ماه ها تامین نشود.به این ترتیب احتمال کاهش محصول یا از بین رفتن آن به شدت افزایش می یابد.
درنظر گرفتن متغیرهای آب وهوایی در تحلیل مطلوبیت زمین ایران با توجه به میزان بارش ماهانه بود و PET نیز با توجه به میزان دسترسی به آب در بازه موقت و به طور کلی اندازه گرفته شده است. با توجه به بارش ماهانه و PET، بازه رشد محصول در ایران بررسی شده است.
دوره رشد محصول تعداد ماه های متوالی است که در آن سطح بارش از نصف PET بیشتر خواهد بود. همانطور که در شکل 3 نشان داده شده مناطق مرطوب بازه های رشد طولانی تری دارند و به طور کلی در شمال، شمال غرب و غرب ایران وجوددارند به طوریکه استان گیلان نشان دهنده طولانی ترین بازه رشد و به مدت 9 ماه است.
بیش از 50 درصد زمین های ایران مدت بازه رشد بسیار کوتاه است ( 2 ماه و کمتر). برای هرگونه کشاورزی باید آب برای این زمین ها فراهم شود.
با این وجود این مناطق در مرکز، شرق و جنوب شرق ایران از کمبود منابع آب های سطحی و زیر زمینی رنج می برند. به همین دلیل نمی توانند آبیاری کشاورزی را به طور متناسب انجام دهند. با در نظرگرفتن شرایط آب وهوای روزانه و تمام منابع آبی که به طور محلی در دسترس هستند، می توان صحت تخمین بازه های رشد را سنجید.
همچنین بازده کشاورزی با آب باران نیز تحت تأثیر انتخاب تاریخ کشت است که اغلب اوقات به زمانبندی نخستین باران تأثیرگذار وابسته است.
برای تحلیل با توجه به وضعیت آب و هوا و خاک، تمام مناطقی که فصل رشد آنها دو ماه یا کوتاهتر است ارزش مطلوبیت صفر را دریافت کردند و در نتیجه برای کشاورزی نامناسب هستند.
سپس ظرفیت زمین برای کشاورزی با آب باران با استفاده از بارش کمتر از 250 میلی متر در سال سنجیده شد که بیشتر اوقات حداقل میزان بارش برای کشاورزی است. با در نظر گرفتن مدت رشد و آستانه بارش در این تحلیل، فقط مقدار کمی از زمین های باکیفیت( خوب و بسیار خوب) کاسته شد. به طوریکه مقدار این زمین ها از 5.8 به 5.4 میلیون هکتار رسید.
این روند نشان می دهد بیشتر زمین ها با خاک و شرایط مناسب مقدار کافی رطوبت دریافت می کنند و می توانند با آب باران کشاورزی انجام دهند. به طور متضاد زمین های نامناسب برای کشاورزی با در نظرگرفتن بارش و مدت زمان فصل رشد و ترکیب آنها بر محدودیت های خاکی و توپوگرافی از 39.7 به 112.9 میلیون هکتار رسید. افزودن محدودیت های دیگر رسوبتی نیز از میزان زمینهایی با مطلوبیت متوسط کاسته و آن را به 4.8 میلیون هکتار رساند.
به طور خلاصه میزان مطلوبیت زمین برای کشاورزی با آب باران نشان داد، حدود 125 میلیون هکتار (77 درصد) از زمین های ایران در طبقه ضعیف یا پایین تر قرار می گیرند و فقط 18 میلیون هکتار یا 11 درصد زمین ها دارای شرایط مطلوبیت متوسط یا بالاتر هستند.
توزیع جغرافیایی این طبقه بندی زمین در شکل 4 آماده است. تقریبا تمام منطقه مرکزی ایران(یزد، سمنان، استان مرکزی و اصفهان) و بخش عظیم یاز زمین های شرق (خراسان جنوبی و بخش های جنوبی خراسان رضوی) جنوب شرق( سیستان و بلوچستان و کرمان) و جنوب( هرمزگان و بوشهر) برای کشاورزی با آب باران نامناسب هستند. هرچند نیمی از خورستان و سه چهارم استان فارس نیز با توجه به آنچه گفته شد نامناسب به حساب می آیند.
در کل منطقه شرق ایران فقط قسمت شمالی خراسان رضوی در کمربندی است که به طور کلی زمین هایی با ملزومات رضایتبخش برای انجام کشاورزی با آب باران دارد.
مطلوبیت زمین های کشاورزی فعلی ایران
برای تخمین کل زمین های قابل کشت ایران در هر طبقه ما 1.2 ملیون هکتار از زمین های ایران را به طور تصادفی از تصاویر گوگل ارث نمونه برداری کردیم. نسبت زمین استفاده شده برای کشاورزی تقریبا به شکل خطی، موازی با ارزش مطلوبیت رشد کرده است.(شکل 6)
کل منطقه قابل کشت در ایران حدود 24.6 میلیون هکتار تخمین زده می شود که بسیار بیشتر از ارزش گزارش شده(14.5 میلیون هکتار) توسط وزارت کشاورزی است.
روش بصری ما تمام زمین هایی را در نظر گرفت که هم اکنون تحت کشت هستند یا برای کشاورزی در گذشته نزدیک کنار گذاشته شده اند. این زمین ها همچنان توزیع نسبی زمین های قابل کشت در طبقه های مطلوبیت را نشان می دهد.
حدود 52 درصد (13 میلیون هکتار) از زمین های کشاورزی در ایران در مناطقی با مطلوبیت ضعیف یا پایین تر رده بندی شده اند.